مـــــــن...!
مــَــــــن .. تـــــــــو میگویی مــــــــن ! اولین باری که گفتی...ناباورانه نگاهت کردم...خندیدی...تکرارش کردی... خواستی...انچه در دستم بود را خواستی...گفتی من ...ماما من ...و دستت را درست مثل یک پسر بالغ روی سینه ات گذاشتی و تکرار کردی من . مادر فدای من گفتنت... هرچه بخواهی داشته باشی یا انجام دهی بجا می گویی من .... قدمی دیگر به سوی بالندگی...مادر فدای این مرحله ات...ماشاالله پسر این من ها را همیشه مزه مزه کن....نکند طعم خودخواهی و غرور بگیرد....بگذار حلاوتش به جان شنونده بنشیند.... پسر این من ها روزی مــــــا میشود....یعنی باید بشود.... مـــــا یی که میسازد...انچه را که افق ارزوهایتان است......