مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

روزهای خوش نوپایی

1391/2/31 3:59
نویسنده : مامان هدي
528 بازدید
اشتراک گذاری

عمرت هزار سال....

میدونی این روزها...چی برام لذت بخش ترینه؟!

وقتی میبینم...پسر کوچولوی شیرینم...همونی که پارسال خیلی فندقی بود

داره جلوی چشمام تمرین راه رفتن میکنه...می افته زمین...ولی نا امید نمیشه...با یه لبخند همیشگی...دستاشو میذاره زمین و اون پوشک خوشگلش میره هوا و یا علی و بلند میشه می ایسته...

بعد یه نگاه به اطرافش میکنه...اول به چشمای من!

میخواد ببینه تاییدش میکنم..منم میخندممم شاید بهترین لبخندم رو براش میزنم...و هزار بار فدای قد و بالاش میشم....

سرشو میندازه پایین و قدمهاشو , راهشو...دنبال میکنه تا به مقصدش برسه...

شاید وسط راه بیافته...تلپ...عاشق این صدام...صدای یه پوشکی خوشگل...چون میدونم پسر خودمه!

و دوباره دستای بهشتیش رو روی زمین میذاره و دوباره یاعلی...بلند میشه و خودشو به مقصدش میرسونه...

شاید وسط راه خسته بشه....ولی هرجور شده خودشو میرسونه...مصمم...چهار دست و پا میره با سرعت نور!

و من....

من اون لحظه زمان و مکان برام مهم نیست...

دنیا میشه یه چهارچوب و تو میشی تنها نقشش...و من لذت میبرم...

خیالم تا کجا میره...دلم برات میلرزه...و دعا میکنم برات

دردونه ی من....بزرگ هم که شدی مثل این روزهات باش...

نکنه وقتی افتادی دیگه بلند نشی...نکنه ناامید بشی و راهت رو ادامه ندی...نکنه مقصدت رو گم کنی....نکنه این روزها رو یادت بره....

اگر یادت نبود...من یادت میندازم...همین دوران خوش نوپایی رو ...که پر از اشتیاق و شور و اراده است

همین روزهایی که شاید تو هیچی ازش تو خاطرت نمونه ولی ...میشه تمام دنیای من...

تو رو به همون که از من بهتر مراقبته میسپرم....برای روزهای خوش اینده...

این روزهای خوش نوپایی من بجای تو یاعلی میگم....مرد که شدی گفتنش با خودت عزیز دلم

دوستت دارم یه عالمه!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

سعیده
31 اردیبهشت 91 8:24
پسر گل خاله فدای راه رفتنت.........علی نگهدارت باشه عزیزم


مهربونمی زنده باشی
سمیرا مامان آنیتا
31 اردیبهشت 91 9:31
آخ گفتی هدی .. عاشق اون صدای تلپ پوشکشم
بمیرم برای بچه ام ... دردشون هم میاد ؟
مبین قشنگم رو ببوس ..
چقدر بعدا با خوندن این خاطرات لذت میبره


ممنون...نه دردشون نمیاد...الهی زنده باشن....چشممم به شرط بوس انیتا
الیسا
31 اردیبهشت 91 10:02
قدمهات همیشه در راه خدایی مبین خاله ... دلت همیشه گرم و اراده ات پولادین ...

خیلی برام عزیزید ... مبین و هدی نازنین !


منم خیلی دوستتون دارم...
محمدصادق عزیزم...دلنشین و مهربونی
صوفی مامان رادمهر
31 اردیبهشت 91 10:30
آخ که من عاشق این تیپ پسرونه ناز توام... با اون کلاه تابستونی شیکت... چه نگاهی هم به قدم هاش می کنه... من می شینم تو همین جوری تاتی تاتی کن بیا بغل من... منم یه دل سیر تو رو بخورم، باشه؟


ممنون صوفیییی خوبم
من رادمهر رو دیدم مال منه هااااا از الان بگممممم
مبین هم مال توووو
ساناز
31 اردیبهشت 91 13:41
وای هدی چقدر خوب نوشتی....منم عاشق این روزام


ببوس روی ماه سام رو
خاله ندا
31 اردیبهشت 91 14:29
آفرین پسر بلا قربون قدمهات برم خاله ی قشنگمعلی(ع)نگهدارت


ممنون ایشالا مادری کنی خاله ی خوبممممم
خاله کوثری...
31 اردیبهشت 91 20:39
قربووون عکس قشنگت...دلم یذره شد براات...
قربون پاهای جوجولوت برمممممم اله دشندم.....


عکس برای توه خاله کوثریییی
منم دلتنگممم
الهه مامان گلسا
1 خرداد 91 1:27
سلام
وای که چقدر دلم تنگ شده بود واسه وبلاگت مبین جونم
نت نداشتم
قربونت برم که راه افتادی
مبارکت باشه
مبارک تو هم باشه هدی عزیزم


وای چقدر دلم برای الهه خوبم تنگ شده بود...
ممنون....گلسای گلم خوبه اپ کن
خاطره مامان بردیا
1 خرداد 91 11:15
جونمممممممممم قربون راه رفتنت بشم من با اون تیپ خوشگلت

هدی جون خصوصی رو چک کن لطفا


ممنون........چشمممم
صدف
2 خرداد 91 0:09
قربون اون قدمهای استوارت برم شازده کوچولو


ممنون ایشالا
شادي
2 خرداد 91 12:45
تك تك اين لحظه ها رو بايد غنيمت شمرد.
اخه خيلي شيرينه...


خیلیییییییی شیرینه
سپید مامان علی
2 خرداد 91 13:10
قدمهات استوارر....زمین زیر پایت هموار.....


مامان آراز
5 خرداد 91 12:44
چه تیپی گل پسررررررررررررر
مریم مامان ستایش
7 خرداد 91 17:41
ای جونم ماشالله به مبین خوشگلم که تاتی میکنه.الهی همیشه رو پاهای خودت بایستی عزیز خاله.بوس به روی ماهت


ممنون ایشالا