مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

قدم...

1390/11/5 3:13
نویسنده : مامان هدي
401 بازدید
اشتراک گذاری

ان کس که قلب خاکی اش را سنگفرش قدمهایت میکند...

" منم "

 

جانم به قربانت

مبارکت باشد

نمیدانستم اینقدر لذت دارد....

لذته روز تولدت را برایم تداعی کرد...

هرقدمی که برمیداشتی با ارامش بود...دستت را از میز جدا نمیکردی و ارام جابجا میکردی

فقط به رسیدن به هدف فکر میکردی،

افتادن برایت مهم نبود،

و بالاخره میز را کامل دور زدی....

با هر قدمت  شکر کردم بزرگم را برای این نعمت....الحمدلله

تو قدم های کوچک برداشتی و من باهر قدم برایت ارزوهای بزرگ کردم

و با هرقدمت خودم را محکم تر کردم...برای بزرگ تر شدنت...بالندگی ات پیاپی ماه دلم

پسرم ؛ امیدم

قدمهایت محکم...راهت درست...

ماشاالله.....تو همان کوچک دیروزی...

دلبندم

بابایی ازت فیلم گرفت...و شوقی داشت توصیف نشدنی...

خدای مهربانم...مهربانترینم...مراقبش باش...میدانم هستی..ایمان دارم...اما دعایم به خودم ارامش میدهد...چه کنم مادرم...

وباز هم شکر برای مادر بودنم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

صوفی مامان رادمهر
5 بهمن 90 9:38
هزار آفرین شیرین خاله... هزار ماشاالله به تو... در پناه خدای مهربون باشی نازنینم ... مامانش خیلییییی مراقبش باش... خیلیییی


ممنون صوفی جون
خیلی میافته چه کنمممممممم
خاله کوثری...
5 بهمن 90 13:41
ماشاالله...نی نی دشندم...فدای پاهای کوچولوت بشممممممممممپین جوجولوووو...خداروشکر پیشم بودی وایسادن چند ثانیه یی تومیدیدم نفسم...همیشه در پناه خدا باشی...قشنگترینم...میپرستمت...
الهه مامان گلسا
5 بهمن 90 15:15
فدات بشم ماشالا خاله
رفتی پیش خاله ها چهار دست و پا شدی
برگشتی گفتی دل بابایی رو نشکونم واسش راه رفتی
اینم از مهربونیته دیگه نفس

اگه قابل دونستی رمزم واسم بذار


ممنون الهه مهربونمممم
سمیرا مامان آنیتا
5 بهمن 90 22:28
آفرین مبین عزیزم ماشالا روز به روز داری پیشرفت می کنی گلم
مونایی
6 بهمن 90 1:15
هزار ماشالله .

خیلی قشنگ نوشتی هدی ...


ممنون مونا جان
خاله ندا
6 بهمن 90 11:46
مبین عشق خاله قدم برمیداره قدم میزنه
چقدر شیرین دیدن این لحظه
خواهرخوبم مبارکت باشه


ممنون عزیزم شیرین بود خیلیییییی
هدی
6 بهمن 90 16:12
نوشته هاتو خیلی دوس دارم
اون لحظه ای که کودک اولین قدماشو برمیداره بهترین و شیرین ترین و ماندنی ترین لحظه و زیباترین خاطره برای مادرشه


ممنون عزیزم ایشالا تو هم روزی تجربه کنی
شادي
6 بهمن 90 16:14
عجب لذتي داشته! افرين به مبين كوچولو كه مامانش رو غرق لذت كرده
مامي گل
8 بهمن 90 15:54
عزيزم مبارك باشه وااااي فداي پاهاي اين فرشته هاي كوچولو بوووووس واسه اقا مبين
سپید مامان علی
9 بهمن 90 11:33
ماشاءالله به این آقا مبین قربون پاهای کوشولوش برم که میز رو دور زده