مبين مبين 13 سالگیت مبارک

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

ذره بین دو و نیم ساله!

1392/9/19 14:21
نویسنده : مامان هدي
302 بازدید
اشتراک گذاری

هوالمبين...

می خواهم برایت قصه بگویم...این لحظه ها را دوست دارم....دوست داری...

توي بغلم خودت را جا کرده اي ، چنان گوش ميدهي که سر ذوقم مي آوري...

قصه ام تمام ميشود،  

_قصه ي ما بسر رسيد کلاغه به خونه اش نرسيد..

_رسيد مامان!

_چي رسيد؟

_تلاغه!

_نه به خونه اش نرسيد...

_چرا نرسيد؟

ميمانم چه بگويم! _خوب رسيد.

حالا تو رضايت نميدهي! _مَده توجا رفته بود تلاغه؟

سوال و جوابمان می رود تااااا همان ناکجا آبادِ کلاغ!

برايت قصه ای ميبافم؛ از کلاغی که خانه اش را در طوفان گم ميکند و ميرود و ميرود تاااااا به خانه اش ميرسد....

دارم فکر ميکنم به نسل تو و افکارتان؛ کمي جلوتر از نسل ماييد! 

براي ما شنگول و منگول را گفتند و ما بي هيچ اعتراضي شنيديم و ترسيديم و اخرش کمي خنديديم!

و کلاغِ قصه هاي ما همچنان دارد ميرود و هنوز به خانه اش نرسيده!!!

ما کتاب قصه هایمان را منتقد نبودیم..._مامان این تِتابه عَتساش چرا اینجوری؟ چرا عَتسِ اُردَتِ زرد ، نارنجیه پس؟

مطمئنم مای دو و نیم ساله با شمای دو و نیم ساله کمی فرق داشت....ما افکارمان را بر زبان نمی راندیم.....ما یاد گرفتیم آنچه هست؛ پس درست است!

آينده تان روشن؛ بزرگانِ کوچک...

مبين پسرِ من

يادت باشد افکارت ،عقيده هايت ...فردايت را ميسازد ، همین که فکر می کنی...تا قبول نکرده ای...تا روشن نشده ، نمی پذیری .....عالی ست!

این منطقِ کودکانه ات احسنت دارد...

 یکی کلمه می نویسد
یکی جمله هارا می بلعد
و من خط به خط تو را می بویم .

خـــــدا نگهدارش باش....فردایش در پناه تو...اعتقاداتش زیر نگاه گرم خودت...

اهدنا الصراط المستقیم...توکلت علی الله.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

معصـومـﮧ
19 آذر 92 15:32
راس میگه هاااا تا حالا بهش فکر نکرده بودم کلاغه کجاس که به خونه ش نمی رسه! ینی کجا بوده؟ فـــدای مبین و منطق کودکانه اش +ممنون که سر زدی هدی جون
مامان هدي
پاسخ
خدایی ما نسل قانعی بودیم...ههههه دنبال خونه اش میگشته دیگه...میخوای قصه اشو برات بگم خواهش معصومه ی مهربون تو دقیقا هم سن خواهرمی...
مامان بهادر
19 آذر 92 17:22
فدایت مبین باهوش به نظرم میتونی قاضی بشی
مامان هدي
پاسخ
وای چه آینده نگری عالیی... ایشالا عاقبت بخیر بشن... ببوس بهادر عزیزم رو
سپید مامان علی
25 آذر 92 10:10
ماشالا به این پسر باهوش و با ذکاوت و ریز بین ماهیج وقت در مورئ این چیزها سوال نمی پرسیدیم ماشالا لاحول ولا قوة الا بالله
مامان هدي
پاسخ
قربانت.... به قولی خانوم مجری میگفت برو عقب ما میرفتیم
مونایی
26 آذر 92 14:02
عزیز دلمی مبین. آینده ت روشن، بزرگ کوچک...
مامان هدي
پاسخ
ممنون...ان شاالله بزرگ کوچیکِ طلاییت رو بماچ!
صوفی مامان رادمهر
27 آذر 92 15:04
این کلاغه از دست مبین و رادمهر و طاها و کیمیا خونه اش رو عوض کرده قسم داده آدرس جدیدشو به شما چهار تا ندیم...کاره دیگه عاشقتم مبین
مامان هدي
پاسخ
آی گفتی...خوب حالا تلاغه رسید به خونه اش؟
مامان آراز
27 آذر 92 21:52
آخ پسرک این سوالات خوشمزه رو از کجا میاری؟
مامان هدي
پاسخ
نمیدونم والا
الهه مامان گلسا
1 دی 92 1:40
باهوشک خودمه این پسر
هانیه مامان دریا
4 دی 92 12:42
قربووووون این پسر کنجکاو شیرین
خاله ندا
12 دی 92 2:09
اینجاهاس که باید گفت عقلش مااااااااااااااهه
مامان هدي
پاسخ
عقلش ماهه