مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

منطق!

1392/5/27 10:57
نویسنده : مامان هدي
479 بازدید
اشتراک گذاری

هوالمبین

من عــــــــاشق این منطق و استدلال کودکانه ی توام...ماشاالله

_مامان آب می خوام...

برایت کمی آب میریزم توی لیوان...

_مامان آب بُلَند میخوام!

راست میگی خوب....آب تو لیوان بلند میشه!

...........

داری بستنی میخوری..

_یکمی به مامان میدی؟

_نه مامان ، من توچولوام تو بُزُردی! من بستنی دوس دارم!

فدای این دلیل ات...البته بعدش دادی مهربونم!

..........

شب توی رختخواب...

_مبین بخواب...تا صبح که خورشید خانوم در اومد ببرمت پارک ، تاب بازی کنی ....سرسره بازی کنی.

_ سرسره داعه! خوشید خانوم داعش میتونه...میشوزم!

دقیقا پسرم!!!!

.......

_مبین چند بار گفتم اینو نذار دهنت کثیفه!

_نمی دونم مامان ، بازم بدو...

.....

 کافیه بهت بخورم ....بیافتی زمین...کاملا اتفاقی...

_واااا مامان چرا هُلم میدی....!

من هلت ندادم مامان

_چرا ..ببین آفتادم سمین! دیده هلم نده می تسم!

فدای منطق ات!

............

بهت میگم....تو جیگر مامانی...اقا کوچولویی...شیرین پسری...نازدونه ای...

_نه من مبین ام!!!!!

واقعا بقیه اش یادم نیست...حیف...

دوستت دارم مبین جونم.

و هوالعلی العظیم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

خاطره مامان بردیا
27 مرداد 92 22:06
هههههههههه خیلی باحال بود. فداش شم با این منطقش... مامان چرا هلم می دی ؟ و این که نمی دونم بازم بگو از همش بامزه تر بود


هههههه اره...تازه بهش نخورم و بیافته هم میگه مامان چرا هلم دادی...!
سپید مامان علی
28 مرداد 92 9:03
ای جونم ... قربون این همه شیرین زبونی و منطق خوشگل بچه گانه... دوستت دارم فرشته روی زمین


سپیده عزیزم..خیلی دل پاک و مهربونی
فرشته هات سلامت
دوست قدیمی وبلاگت
29 مرداد 92 10:32
ماشاالله ماشاالله ماشاالله خواهش میکنم به مبین عزیز بگو با اون دل پاکش برا همه دعا کنه خدا حفظش کنه براتون


چقدر دلم میخواست خودتو معرفی میکردی دوست قدیمی
چشمممممم
مامان بهادر
29 مرداد 92 16:56
با این شیرین زبونی هات و منطق های زیبایت دل منو حسابی بردی فدات بشم عزیزم


دلت خوش
سپیده مهربون....
مونایی
29 مرداد 92 20:56
وااااااااااااااای خدا.
بازم بدو...

خیلی باحال بود. بخورشششش.

هزار ماشالله.


خوردمش..سر همین حرفش...!
هاله
30 مرداد 92 2:16
مامان نمیدونم دوباره بگو از همه ش بامزه تر بود هههههههههههههه
دیروز به دریا میگفتم بیا اینجا خانوم طلا
میگه من خانوم طلا نیستم دریایم!!!


جوووونی خانوم طلاست خودش نمیدونه!
دوست قدیمی وبلاگت
30 مرداد 92 11:21
سلام مبین جونم و سلام مامان مهربون مبین جونم من مامان یک فرشته هستم و همیشه مطالب زیبا و دلنشینتو می خونم از خدا می خوام مبین عزیز رو زیر سایه الطاف خودش حفظ کنه و همچنین مامان و بابای مبین عزیز رو . همیشه تندرست و موفق باشد و خدا حافظتون باشه


به به مامانی یه فرشته..خوشحال شدم....
ممنون از دعاهای مهربونت
ایشالا خبر فرود فرشته ات رو بهم بگی...
تنت سلامت...دلت خوش
صدف
30 مرداد 92 15:14
پاکتر و قشنگتر از این منطق هم داریــــــــــــــم؟ به خداوندی خدا اگر داشته باشیم .
مُمی جــــــــــــــــــــــــونم عاشــــــــقتم به خدا
آخه چند بار بگم ؟ میشه بازم بدم ؟ من که خسته نمیشم تو چی؟


نداریم صدف مهربونم
من در برابر مهربونی تو چیزی ندارم بگم...
خدا آراد عشق رو برات نگه داره...آمین
شادی
4 شهریور 92 15:06
وااااااااای ، من بخورمت مبین که انقدر با نمکی تو

یکی مونده به آخری خییییلی باحال بود ، کلی خندیدم .

ببوسش هدی ، قورتش بده


چشمممم
قورتش میدم
بعد بگه چیرا له ام میتونی؟!
مامان طاها
9 شهریور 92 9:40
نازتو قربون عشق خاله.
خدا نگهدارت.



ممنون ببوس طاهای خوش خنده رو
مامان آراز
10 شهریور 92 8:49
خخخخخخ آخه چی بگم به تو مبین؟فقط بایدگازت گرفت


گاااااز رو موافقم
صوفی مامان رادمهر
13 شهریور 92 17:37
_مبین چند بار گفتم اینو نذار دهنت کثیفه!

_نمی دونم مامان ، بازم بدو...

یعنی حرف نداشتتتتت... کلی خندیدم از دست مبینمون...
راستی بچه رو چرا هل می دی هدی؟ از تو بعیده


خوب من عاشق هل دادنم اصولا
اونم دوساله های کوچولو رو
که بعدش طلبکار میشن....هههههههه
خاله ندا
25 شهریور 92 2:02
عقلش ماههههههههههه



شکلش نازه