مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

استقلالی دیگر....

1392/5/23 7:43
نویسنده : مامان هدي
804 بازدید
اشتراک گذاری

یا لطیف...

وقتی خدا می خواست تو را بسازد،
چه حال خوشی داشت، 
چه حوصــله ای ! 
این مـوهــا، این چشم هــا .... 
خودت می فهمــی؟ 
من همه اینها را دوست دارم.

ماشاالله...چه زود دوسال و سه ماهه شدی نفسِ مادر...

دو سال و دوماه و بیست و هشت روز کنار هم خوابیدیم....

باز دمت را نفس کشیدم ....شدی تعبیر خوابهایم....و من حک کردم بر تقویم مادرانه ام...این تصویر خواب مادر و فرزندیِ بی بدیل را..اشباع شدیم...به جانمان چسبید!!!!

آن ٩ ماه هم نفس بودنمان حسابش جـــــــــداست...

چهار روز است...تشک نرم و خرسی ات را پایین تخت مان می اندازم...و تو با ذوقی شیرین و بچگانه سُر میخوری زیر پتو...منتظر می مانی تا قصه هایم را ردیف کنم...

من امـــــــا دلم بهانه ی بودنت را می گیرد...میگویمش : هیس! ببین پسرک چه حال خوشی دارد از این استقلال...ماشاالله.

گاه دستم را دراز میکنم و روی سینه ی کوچکت میگذارم...

جایت کنارم خالی است...هروقت خواستی مبین ؛

 مثل همین چند شب که وسط قصه ها میگویی...بیام پیشت بخوابم...یِتَم! می ایی و جان می دهی و باز میروی ...بیا کنارم...کمی جان بده و برو...

استقلال ات پیاپی....

دل مادرانه ام محکم! این جدایی ها لازمه ی  مرد شدنت است...و من عاشق و منتظر برای روزگار آقایی ات...

خوابهایت آرام...پسر دوسال و سه ماهه ی من...

این قدم اول بود....بقیه ی مراحل هم کم کم...عجله ای نداریم...

خدا....باز هم خدایی کن.....الحمدلله.

+شعر ازعباس معروفی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان بهادر
22 مرداد 92 17:55
مبارک باشه مبین عزیز و خوشگلم
راستی هدی چقدر مبین شبیه خودت شده زیباااااااااااااااااااااااااااااااااا


راست میگی سپیده...
آآآآآخ که عاشق این جمله ام...
شباهت مادر و پسری!
مرسی...
بهادر شبیه خودت رو ببوس!
ملیحه مامان پریا
22 مرداد 92 21:44
عزیزم مرحله مرحله دارن ازمون جدا تر میشن از بند ناف شروع میشه تا به خونه بخت برن
انشالا لباس دامادی تنش کنی دوستم


بند ناف...
ایشالا...همشون عاقبت بخیر و سالم باشن...
ممنون
زهرا(مامان پارسا)
23 مرداد 92 9:42
مباركت باشه عزيز دلم هم 27 ماهگي و هم يه مستقل شدن ديگه رو.

چقدر اون چشمهاي شادتو عاشقم. ماشاءالله لا حول و لا قوه الا بالله.


من از کامنت های مهربون تو انرژی میگیرم....
مرسی...
ببوس پارسای عشقمو
مامان علی اصغر
23 مرداد 92 11:00
27 ماهگی ات مبارک مبین ناز



بهار
23 مرداد 92 17:54
من اینقده حسسسسساسم رو موهای ول بادخورده......که نمیدونی تا کجا میره
چند تا گل سر بزن بهش...فک کنم یه چیز جدید مدیدی بشه ها...
ایششششالا27 سالگیشو ببینیم..ووووووی با بچه 27 ماهه بغلشششش!!![

میخوام براش بخرم...
ببینم چه شکلی میشه خووووو...
من مست میشم با موهای ول باد خورده ی پسرک!
ایشاااااااااااااااااالااااااااااااا
صدف
23 مرداد 92 23:29
بیست و هفت ماهگیت مبارک شازده ، استقلال جدیدت هم مبارک عشقم ، اما امان از دلِ مامان هدی ، مامان هدی دلت روز بروز صبورتر ، آرومتر و صدالبته عاشق تر
الهی قربون موهای طلایی و اون نگاه بی نظیرت برم مُبینم


آرومم صدف..از آرامشش و این ذوقی که برای استقلالش داره آرومم...
ممنون...
عزیزید خیلی!
هاله
24 مرداد 92 11:54
این دونه دونه مستقل شدناشون هم خوشاینده و هم دلگیر کننده....


لایک خانوم دکتر...
خوشایند و دلگیر...
مونایی
24 مرداد 92 13:23
می دونم چقدر سخت می گذره...
می دونم.

انگار وقتی نیست، یه چیزی رو قلبت سنگینی می کنه.
می دونم، چ حال بدیه!


هدی این جدا شدنا، خیلی سخته...
تو مقیاس بزرگتر، نه؟
تاب میاریم؟ باید بیاریم...................


میدونم میدونی...
خیلی سخته..خیلی
مقیاس بزرگتر؟!
ان شاالله...مونا...تاب میاریم...وقتی مثل همین امروز که می بینیم خودشون راضی ان...تاب میاریم..دل خودمونم....یه جوری آرومش میکنیم!
مونایی
24 مرداد 92 13:24
راستی عکسش بی نظیره!

چشـــــــــــــــماش!


دوست دارم عکسشو!
مامان آراز
24 مرداد 92 22:30
27ماهگیت مبارک

اینم یه مرحله سخت تر از بقیه-همش جداشدنه که

قربون دلتون




ایشالا دل بستگی هامون همیشگی...
ممنون عزیزم
شادی
25 مرداد 92 18:20
اون موهای پریشونش رو فدااااا .

هدی این جدایی ها هم تلخه هم شیرین .
تلخ چون دلتنگی امون نمیده .
شیرین چون شاهد بزرگ شدنشون هستیم . استقلالشون !

شاید همینه که باعث صبرمون میشه ، که میتونیم تاب بیاریم .
شاید که نه ، یقینا" !

ایشالله پاینده باشه آقا کوچولوت .


میدونی اولش تلخه..
ولی کم کم از لبخند جگرگوشه ات و ارامشش....
دلت اروم میشه
و عادت میکنی...
دنیا همینه...مرسی عزیزم..ببوس بهاری رو

سوسن(مامان پرنسس باران)
26 مرداد 92 1:43
27 ماهگیت مبارک ؛ نفس خان......مبارک باشه استقلال جدیدت... اون لبای خوشگلت رو قربون


هههه خیلی لوسش کردی....
مرسی
خاطره مامان بردیا
27 مرداد 92 22:10
چقدر قیافه اش نازه... منم همه اینا رو دوست دارم


قربانت.....ما هم شما رو دوست داریم
سپید مامان علی
28 مرداد 92 9:19
هر روز مستقل تر و هر روز دورتر از ماااااااا...
دلم برای تک تک لحظه هایی که بهمون وابسته بودتد تنگ میشه اما به امید فرداااااهای بهترررر

مبینم استقلال جدیدت مبارک باشه


این استقلال ها آرزوی هر پدر و مادریه
صوفی مامان رادمهر
13 شهریور 92 17:39
عاشق موی طلایی گندمی رنگتم... صورتتم یه جورایی رنگ گندمه روحتم مثل گندم پاک و پر برکته مثل قدمت... قدمات سبز پسر...دوستت دارم


چه قشنگ گفتی
همشون اینجورین مگه نه...گندمی و پاک...