مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

یا ابورفرس...

1392/4/14 16:01
نویسنده : مامان هدي
571 بازدید
اشتراک گذاری

لاحول ولاقوه الابالله...

همدمِ همیشگیِ مادر

به دنبال کارهایم میروم...همینکه سطلِ اب را کفِ اشپزخانه می ریزم....تو پیدایت می شود...

محکم میگویم: اینجا رو میخوام بشورم...لیز شده...مراقب باش ...نیا تو تا من کارم تموم بشه.

فقط نگاهم میکنی...از وقتی بابایی موهایت را کوتاه کرده هر بار نگاهت میکنم دلم ضعف میرود پسر!

برمیگردم تا تی را بردارم....

صدای افتادنت ...و یا ابوالفضلِ همیشگی من....سکوت  را می شکند.

بلندت میکنم...پوشک نداری و ضربه کمی اذیتت کرد....روی اپن می نشانمت..بوسه و نوازشم آرامت میکند...

بستنی پرتقالی مهمانت میکنم....و دوباره مشغول می شوم...

پایم لیز میخورد....خودم را کنترل میکنم ؛

این بار صدای تو می آید...

_ یا ابورفرس....مامان نیفتی..._دردت میدیره....باشه ._..نَیُف مامان! نشور مامان...بسه!

دلم...قلبم...روحم ...روانم...وجودم....دلم گرم بودنت می شود.

مهربان بمان تا همیشه عزیزترین.

خــــــــــــــدای مهربانم....مبین ام در پناه خودت.

 

+میگویم مبین بگو یا ابورفرس ! میگی نه ، ایندوری نَدو...بدو یا ابورفرس...اینقدر این مکالمه تکرار میشود تا من درستش را بگویم یا ابوالفضل و تو راضی شوی!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

بهار
14 تیر 92 15:48
ابوالفضل نگهدارت باشه پسر...
در پناه حق!!!


قربانت....خاله بهار باصفا
مونایی
14 تیر 92 18:08
من عشق می کنم با این دوردونه ی تو .

چه حس مشترک خوبی....
ببوس دردونه ات رو.

هاله
15 تیر 92 1:00
عزیز مهربونم
نمیدونستم بخاطر افتادن تو ناراحت بشم یا بخاطر شیرین زبونی گل پسر بخندم!! خیلی بامزه بود آخه!


هههه ممنون عزیزم
با اون یا ابورفرسی که مبین گفت نیافتادم دیگه!
معصومه
15 تیر 92 13:44
سلام...
خدااین پسر شیرین زبونو همیشه واستون حفظ کنه ...
خیلی شیرینه...همه ی مطالبوخوندم ...دلم واستون تنگ شد...مخصوصا مبین عزیزم...
خاله جونم...
به وبم بیا وبهم بگو تصمیمم درسته؟؟؟


به به معصومه جونم.
به روی چشم میام...
منم دلتنگتونم..ببوس مریم و مها رو...
این هفته ببینمتون ایشالا.
مامان بهادر
15 تیر 92 15:46
وای چه لذتی داره مرد کوچکت اینقدر بزرگ شده که مواظبت میکنه از مامانش
ببوس میبن مو طلاییمو

سپیده...مرد کوچیکت بزودی جبران میکنه..تمام سکوتی که کرده رو..شک نکن.

مامان آراز
16 تیر 92 13:41
جونم مبین خوش زبون و مهربون




صدف
16 تیر 92 14:20
الهی فدای تمام مهربونیت ، مطمئناً همون یا ابورفرس نگهت داشت هدی ، الهی فدای تمام احساسش بشم .
یا ابوالفضل در پناه تـــــو همۀ کوچولوهامون از جمله مُمیِ دوست داشتنیِ من

منم همینطور صدف...مطمئنم.
آمین برای دعای قشنگت...
خیلی عزیزی..آراد خوشتیپم رو ببوس ...قربونش
بانو
18 تیر 92 14:46
بميرم طفلي خودش كه افتاده دردش گرفته مواظب بوده كه تو نيفتي دردت بگيره.... خدا حفظش كنه مثل خودت صبوره...

مبین صبوره ....خیلی....رومو کم کرده....
الحمدلله

صوفی مامان رادمهر
19 تیر 92 10:01
ابورفرس همراه همیشگی تو شیرین تر از عسل


ان شاالله
سمانه مامان کیمیا
19 تیر 92 23:12
ای جانممممممممممم قربونت ابورفرس گفتن ...همیشه نگهدار خودت و مادر مهربون و پاکت باشه عزیزممم


ممنون خانوم دکتر..ابورفرس نگه دارتون
شادی
24 تیر 92 16:10
واااااااااای خدا ...

خب من الان دلم ضعف رفت که ...

باشه میبوسمش...هههههه
الهه مامان گلسا
29 تیر 92 18:46
شیرینم قربون اون دهن بهشتی ات


زنده باشی...