مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

آقای نیمه شب کوچک...

1392/4/1 2:02
نویسنده : مامان هدي
333 بازدید
اشتراک گذاری

یا ماشاالله

دوبار...

اولین بار ٥ روز از آقا شدنت گذشته بود....

و دومین بار درست ١٤ روز...

که نیمه شب اینقدر غلت زدی...که بیدار شدم....ازت پرسیدم..مبین مامان جیش داری؟؟

گفتی آره...

بلندت کردم رفتیم دستشویی...

و بار دوم خونه ی بی بی ...بیدارم کردی...جیش دارم...

هردوبار تمام مدتی که بردم و اوردمت چشمات بسته بود...

و من حسی وصف نشدنی...زیر لب برایت آیت الکرسی خواندم....خدا را شکر.

گویی مدال قهرمانی را از آن خودمان کرده بودیم....

این دنیای مادرانه هم عجب دنیایی است......همین اتفاق هایی کوچک و حتی نیمه شبی....برایت با ارزش و خاطره ساز می شوند ...سالها میگذرد و شاید همه فراموش کنند ...اما تو یِ مادر....جایی میان قلبت نگهشان میداری...و برای روزگار مبادا که مرورشان کنی و دوباره غرقِ لذت شوی....

شکرالله ...الحمدلله.....مبین چقدر دوستت دارم...فدات مــــــــــــــــادر.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

صوفی مامان رادمهر
28 خرداد 92 9:53
هزارماشاالله به مبین...جدی می گم هزار الله اکبر...از مدال قهرمانی هم بالاتره بچه تو این سن تو خواب جیشش رو بگه...هزار آفرین... آقا شدنت مبارک گل بهشتی

ممنون صوفی جونم...
برای من که واقعا حس قهرمانی داشت...هههه
خداروشکر...
مامان طاها
28 خرداد 92 13:42
هزار ماشا الله.

از خودت مثال زدنی تر پیدا نمیشه مبین خاله.

آیه و ان یکادو من براش خوندم.

هدی جون تو هم فراموشش نکن.

هزار آفرین داره کارها و پیشرفت ها و بالندگی های این پسر.




ممنون از مهربونیت...
چشم
میخونم براش...

امیدوارم همینجوری بمونه...

مبین میدونه مامانش دست تنهاست همکاری میکنه...الحمدلله...شکرالله






بهار
28 خرداد 92 14:44
اینقدر نظر نذاشتم تااااااااا مبین،آقا شد.
افرین به گل پسر!
الهی بگردمش که نصف شب با چشای بسته ش، کارای خوب میکنه!
لا حول و لا قوه الا بالله.

بهار باصفای ما
تو نظر هم نذاری...میدونیم هستی...
دقیقا با چشمای بسته....هههه


صدف
29 خرداد 92 1:04
هزار مشالا ، خدا خدا خدا ، هزار مشالا

تو خواب بگه یعنی دیگه تمــــــــــــــــومه

هزار الله اکبر . خدا جونم خودت نگهدارش باش.



هدی خسته نباشی خـــــــــــانم ، خسته نباشی با این میوه پرورش دادنت ، میبوسم روی ماهت رو و اعتراف میکنم که خیلی چیزها ازت یاد گرفتم خیلـــــــــــــــی مخصوصا صبر و حوصلۀ بی حدت رو . خدا همیشه کنار هم حفظتون کنه مادرِ بی نظیر




[h
]صدف چرا اینقدر منو شرمنده میکنی...
من بزرگترین درس زندگی رو ازت گرفتم
دانی ک ز ادمی چه ماند پس مرگ...عشق است و محبت است و باقی همه هیچ.
ببوس اراد عزیز و باوقار رو
زهرا(مامان پارسا)
1 تیر 92 14:12
ماشاءالله خاله جون بهت باشه. مامانت حقشه كه تو اينقدر خوبي عزيزم. ايشالا كه هميشه سالم و شاد باشي.

زهراااااااااااااااا خدا بهم لطف داره...به تنهایی ام..
مادرشوهرم همیشه میگه...خدا با غریباست...
دعا کن مامانم زود بیاد پیشم.

مامان آراز
2 تیر 92 12:24
باریکلااااااااا


سوسن(مامان پرنسس باران)
7 تیر 92 17:01
هزارماشالله.

آفرین به مبین نفس

قربووونتخاله سوسن.

شادی
24 تیر 92 16:36
هزار ماشالله ...

دیگه مرد شده هدی .
باید براش آستین بزنی بالا


خوب از دستش در رفت جاشو خیس کرد جواب زنشو چی بدم هااااا؟دی