مبين مبين 13 سالگیت مبارک

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

مامان بیا بودت تونم!

1392/1/30 19:56
نویسنده : مامان هدي
676 بازدید
اشتراک گذاری

یا لطیف...

اینکه چطور وقت پیاده شدن از مینی بوس؛ آن سه پله و ارتفاعشان را تا زمین را ندیدم..بماند...

اینکه با بچه و ساک دستی قهوه ای خوردیم زمین...بماند..

اینکه کبودی و کوفتگی نوید این افتادنِ شیرجه ای مان بود...بماند...

اینکه تا خانه خودم را کشاندم و تنهایی خودمان را از دو طبقه بالا کشیدم....بماند...

اینکه درد بود و درد بود و درد...بماند...

وقتِ افتادن به هیچ چیز فکر نمی کردم...فقط میدانم...محکــــــــــــــــم تر از جانم....تو را چسبیده بودم!!!!

و تو چه خوب جواب پس میدهی..مرهمِ دلم را با همان مهربانی ات گذاشتی...

مامان بیا بودِت تونم...دردت دِرفت؟؟دِرا آتادی؟؟ درد می تونه؟؟ بودت تونم اوب میشی؟؟بیا بَللم بودت تونم...دودت دارم مامان اوب دو! پاته درد میتونه؟؟

به جان خودم قسم.........هزاربار خدا را برای سلامتی ات شکر کردم پاره ی تنم!!!

اگر فقط یک خراش کوچک...برمی داشتی....می مردم...الحمدلله.

من هزار بار فدایت....هزار بار صدقه ی بودنت...

عکس گرفتیم...از پاهایم...مچ سمت راست ضرب دیدگی شدید...زانوی سمت چپ نیاز به درمان و کتفهایم کوفتگی!!!

و تو سالم!

همان عکس و اشعه و هشت ساعت منعِ شیرم....باعث شد تا اقدامی جدی و قدمی بزرگ بردارم...

ممنون برای همراهی ات پسر.

الحمدلله به خیر گذشت...تا من باشم حرف همسر را به جان دل بسپارم...

تجربه ای بود برای فرداها.....اینجا فهمیدم...هرچیزی حکمتی دارد و

لاحول ولاقوه الا بالله.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (13)

خاطره مامان بردیا
30 فروردین 92 20:23
ای جانم... فدات شم من با اون مدل حرف زدنت می شه منم بوت کنی ؟! قربون اون بوسه هات

بله....مریخی کوچولوت رو بوت کن تا ببینمش...

خاله کوثری...
30 فروردین 92 22:17
عزیز دلم خواهر قشنگم...خداروشکر به خیر گذشت...کاش پیشت بودم...مبین خاله قربونت بره...خداروشکر ک چیزیت نشد موشولو...
ششششکککککررررر


تو رو کار دارم عشقمممممم صبر کن....باید بیای پیشمون حتی ب این بهانه
مهربونمی کوثری.
مامانی زهرا
30 فروردین 92 23:40
الهی مامان فدات بشه دختر گلم....
بخدا انگار همه ی دردات اومدن توقلب من....خدارو هزار مرتبه شکر بخیر گذشت...انشالله همیشه تنتون سالم باشه نفس مامان....مبین مامانی خیالم راحته تو هستی پرستار کوچک....


مامان چقدر خوبه ک هستی...
که چندوقت دیگه نزدیک تری به من....
که مادرمی...
مبین هست...نگران نباش
دست بوستم....فدات.

مامان بهادر
31 فروردین 92 16:13
ای وای هدی جان خدا رو شکر به خیر گذشت خانومی بیشتر مواظب باش
مبین عزیزمو ببوس که واقعا مرد شده
من که خوردم زمین بهادر کلی برام خندید
بازم مبین ببوسش



قربون بهادر برم..میدونسته زیاد مهم نیست..
مونایی
31 فروردین 92 20:10
هدی عزیزم ؛

خدا رو صد هزار مرتبه شکر که اتفاق بدتری نیافتاد ...
خدا رو شکر برای پاره تنت ...


اره واقعا مونا جانم...خداروصد هزار بار شکر
خاله ندا
31 فروردین 92 20:36
مبینم میدونم از نظر محبت به مامانت تو این روزای مصدومیت حسابی میرسی ولی کاش من بتونم بیام وپرستاری مامانیت تا تو بودش کنی و منم مواظبش باشم


من هستم نگران نباش خاله...جشم رو کمک شما هم حساب میکنیم مهربون
نسرین مامان بردیا
2 اردیبهشت 92 2:11
بلا دوره ان شالله هدی جون...




بخیر گذشت..الحمدلله
زهرا (مامان پارسا)
2 اردیبهشت 92 9:13
واييييي هدا جون چقدر ناراحت شدم ايشالا بلا دور باشه ازتون.
الهي من قربون مبين مهربونم با اين فهم بالاش بشم. ماشالا خاله


ممنون زهرای مهربونم...خداروشکر بخیر گذشت....
سپید مامان علی
2 اردیبهشت 92 9:27
فدای این پسر مهربون بشم...فدات بشم که میخواستی مامانت رو بوی کنی که خوب بشه.. واقعا بوسه های شما شفاست..
هدی جون امیدوارم که زودتر خوب بشی و مشکل خاصی نباشه


ان شاالله...واقعا شفاست...
شادی
3 اردیبهشت 92 15:06
چقدر خدا رحم کرده . چقدر دوستتون داشته ...
خدا رو شکــــــــــر واقعا" !

دوستمون داشته....ممنون...شکرالله
صدف
7 اردیبهشت 92 23:03
هــــــــــــــــــــــــــــدی ؟؟؟؟ الهی بمیرم ، وای خدا چقدر رحم کرده . وای وای چرا من بیخبر بودم . الان خوبی؟ امروز گفتی مهمون داری پس انشالا دیگه خوبه خوب شدی .
هــــــــــــــــــدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نکنه حالت بد بوده که مادرشوهرت آمدن پیشت ؟؟؟؟؟



صدف مهربونم.....دوستت دارم
مامان طاها
9 اردیبهشت 92 14:11
یه بوت میدی خاله؟


مامان آراز
13 اردیبهشت 92 21:49
ای وایِ من هدی جان-خدا بد نده خانمی-من الان فهمیدم-ایشالا که بهتری خانمی؟

ولی حس اون لحظتو میفهمم-بیشتر و بیشترشو تجربه کردم
با اینکه دستم بریده شده بود و خونش کل دستمو پر کرده بود آرازمو محکم بغل کرده بودم که نترسه

خیلی بده خیلی


ایشالا همه ی مادر و بچه ها سالم باشن.....
ممنون زاهده جانم
خداروشکر برای سلامتیتون