مبين مبين 13 سالگیت مبارک

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

یادش بخیر

1390/9/2 16:05
نویسنده : مامان هدي
536 بازدید
اشتراک گذاری

پسر اسمونی من

امروز یه کاری کردی که یهو منو یاد دوران شیرین کودکی انداختی..

دستای ناز و کوچولوتو تند و پشت هم به پاهای نازت زدی و یکی یکی به سینه ات و این تکرار شد...البته نامرتب و بدون هماهنگی...اما؛

میدونی یعنی چی؟؟

بچه که بودم نمیدونم اولین بار کی بهم نشون داد ولی یادمه بابام همیشه اینکار رو حرفه ای انجام میداد برام...صدای حرکت قطار...و من همیشه در تلاش برای تند بودن و پشت هم بودن برخورد دست هام برای تولید صدا...

وای که وقتی دیدم اینکار رو داری با لبخند برام انجام میدی چه حسی داشتم...

با خودم گفتم حتما اتفاقی بوده اما تا الان چندبار تکرار کردی و خوشحال شدی از ذوقه من

ممنون کوچولوی من....ممنون که تونستم باهات کودکی کنم...ممنون که زیباترین لحظه ها رو بهم هدیه میدی و هر روز برام شگفتی ..زیبایی...عشق همراه خودت داری

کاش منم بتونم بهترین ها رو بهت بدم

کاش بتونم بهترین کودکی رو برات بسازم..شاد...پرخاطره....ارام

فدای چشمات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان زینب
5 آذر 90 13:34
اولش سلام دومش شرمنده بابت لینک من چند بار کگفته بودم هر کی یادم رفته بگه چشم همین الان لینکتون میکنم راستی تاریخ تولدش رو هم بهم برسونین بهتر
صوفی مامان رادمهر
5 آذر 90 13:36
جیگرتو برم با اون نگاه پسرونه خوشملت موش کوچولو... اگه دستم بهت برسه


مرسی خاله صوقی مهربون....
خاله ندا
5 آذر 90 23:39
پسر نگو یه حبه قند پسر نگو شیرین شکر



خاله عروس دوستت دارم
مونایی
6 آذر 90 16:35



مرسی
مامان رانيا
9 آذر 90 13:41
هدي جون مي فهمم
من هم شبها خواب ندارم جديدا رانيا توي خواب هوار مي كشه
قربان اون خدايي كه اينطوري به ما صبر داده



ممنون عزیزم..........گل گفتی
مامان نفس
11 آذر 90 13:17
ای جووووووووونم چه مامان مهربونی داریا خوش به حالت...عزیزم همیشه ما مامانا از کوچکترین ناراحتی عزیز دلمون کلی غصه میخوریم انشاله همیشه شادی باشه و ارامش دوستت دارم دوستم


ممنون ایشالا همیشه شاد و سالم باشن
مامان نفس
18 آذر 90 20:35



مرسی مهربون