مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

دَلـــب!

1391/12/18 16:14
نویسنده : مامان هدي
641 بازدید
اشتراک گذاری

هوالمبین

بابا میگه ...مبین بیا سرتو بذار اینجا...

می خندی نورچشمم؛

سر روی سینه ی پدر میگذاری...تو...مبینِ پر از شور و هیجان...آرامشِ بی نظیری تمامت را می گیرد...سر بر می داری...

بابا : چی بود؟؟

میگویی: دَلبِ بابایی ...دِب دِب دِب دِب...

و با هر دِب ،انگشتانِ کوچکت را باز و بسته می کنی...

نمیدانی هنوز..آنقدر کوچکی که نمیدانی..صدای قلب تو...از همان هشت هفتگی ات...

شـــــــــُــــــــده تمامِ معنای زندگی ما.

این روزها سهم بندی را خوب درک میکنی...که هر چیزی را نصف میکنی و میگویی : مالِ تو! مالِ من!

اما باید بگویمت...قلبِ من، مــــالِ تو...تمام کودکی هایت مالِ من.

قلب ات خدایی...

به همان میسپارمت بهشتِ کوچکم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

خاله کوثری...
18 اسفند 91 18:38
مبین..!!باز که همبووول شدی!!!
جیگرتو برم مممن ماشالله به عقل ماهت...

همبووووول هست
عقلشم ماهه....هههه
فدای خواهر

مامان طاها
18 اسفند 91 23:40
قربون اون دلب پاک و کوچیک شما فرشته های آسمونی.
همیشه در پناه ایزد منان باشید.

ان شاالله همیشه پاک بمونه....مثل این روزاشون

الهه مامان گلسا
19 اسفند 91 1:59
تو چقدر شیرینی
چقدر باهوشی
بووووووووووووووس ،می خوام بخورمتاااااااااا

الهه
خیلی خوردنی هستن اینااااا....بفرمایید قابل نداره

نسرین مامان بردیا
19 اسفند 91 15:52
دلبتو قربون پسر...


ممنون...ببوس دلب بردیا رو
مامان بهادر
19 اسفند 91 15:59
من فدای دلب گفتنت بشم خیلی عزیزی مبین جانم



خیلی لطف داری سپیده مهربون
مونایی
19 اسفند 91 19:30
چه آرامش محضـــــــــــــی مبین ، مگه نه ؟

بابات همیشه مث کوه ، پشتت .


اره...مونا...دلم میخواد بشینم و این آرامشی که تو چشمای هردوشونه رو خوب ببینم
خدا پدرها رو چون کوه استوار نگه دار...آمین
مامان تینا
19 اسفند 91 19:35
خیلی وقت بود نیومده بودم وای هزار ماشالله مبین به این خوبی حرف میزنه

هزار ماشالله زنده باشه

هدی ببوسش


اره فاطمه ماشاالله خوب حرف میزنه
ببوس تینا رو
شادی
21 اسفند 91 17:31
فکرش رو بکن اینها حرکات و حرف های یه پسر کوچولوی 22 ماهه اس ...

هزار ماشالله ...

مبین ، همیشه تو دَلبِ منی


ممنون شادی عزیز
اینا خیلی فهمیده تر از اونی هستن که ما میپنداریم
ببوس بهارت رو
صدف
21 اسفند 91 23:27
قربون دَلب گفتنت برم . میدونی دَلب مامان و بابا برای تو میزنه شازده کوچولو . انشاالله تمام زندگیت در پناه خدا و پراز آرامش پسرِ ناز و دوست داشتنی


صدف...خدا دلب عشق کوچولوت رو پر از عشق و ارامش کنه.....ببوس روی ماهشو
سپید مامان علی
23 اسفند 91 9:12
فدای دلب کوچیکت برم که پر از مهربونی و احساس پاکه...


اخ فدای قلباشون...همشون عشقن
خاله ندا
24 اسفند 91 0:33
قلبِ من، مــــالِ تو...تمام کودکی هایت مالِ من.

قلب ات خدایی...
مادرانه ای پاک...


التماس دعا ندا جووونم....خوشبخت بشی