مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

سوت...

1391/12/2 1:37
نویسنده : مامان هدي
412 بازدید
اشتراک گذاری

یا حق.

داریم با هم بازی می کنیم...

تو بِلز میزنی و من فلوت پلاستیکی رو....چقدر خوشت میاد از این همکاری...از این موسیقی بی ریتم!

جامون عوض میشه..یهو هوس فلوت زدن میکنی..ازم میگیری و منم شروع میکنم به بلز زدن...همزمان سوت میزنم..

صدای فلوتت قطع شد!

با تعجب منو میبینی...این سوت با سوت هایی که بابا میزنه فرق می کنه...این سوت از بین دندونامه..میگی بده من..شوت بده ...بلند میشی میای طرفم...دستتو میکنی تو دهانم و دندونامو با انگشت کوچولوت لمس میکنی و میگی کو؟؟ شوت کو؟

هرچی برات توضیح میدم قانع نمیشی...

سوت میزنم..این بار از اونایی که بابا برات میزنه و تو فقط هووووووف میکنی...که لبات غنچه میشه....باز یاد شوت میافتی و میگی بده!

مجبور میشم بازی رو به یه مسیر دیگه منحرف کنم ...

چقدر خاطره هام این روزا پُر از تو ان؟!!! چقدر لحظه ها رو خوب خاطره ساز میکنی...عزیز دلمی پسرم...جونمی.

شکرالله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

الهه مامان گلسا
2 اسفند 91 16:57
فداش بشم کنجکاو کوچولوی نازم
"چقدر خاطره هام این روزا پر از تو ان"عالــــــــی بود


لطف داری عزیزم..
کنجکاویشون قشنگه
خاله ندا
3 اسفند 91 14:38
من که از این سوتا برات زیاد زدم خاله

خوب براش جالب بود مامانش برنه....هههه توقع نداشت گویا.....برا همین سوتمو میخواست

صدف
3 اسفند 91 19:11
الهی دورت بگـــــــــــــــــــــــــــــردم مُمی جونــــــــــــــــــــــــــــم ، هزار مشالا ، خدا خدا این پسری چقدر عسله آخه


زنده باشی صدف جون نگو اینجوری...
ببوس اراد مهربون رو
مریناز (مامان نیکا)
4 اسفند 91 0:11
ای فدای تو بشم من

نیکا هم دقیقا همین واکنش رو نشون داد هدی.

من اون لحظه نمیدونستم بخندم یا خودم رو کنترل کنم که به غرورش لطمه ای وارد نشه . خیلی تفکرشون جالبه ، خدا حفظش کنه ممی رو


خیلی بامزه بود خدایی قبول داری...الهی فدای عقل و استدلال و فکرشون....نیکاجان رو ببوس
مامان ساره
4 اسفند 91 17:43
يعني من فقط اينجا رو كه ميخونم هي دلم ميخواد مبين دم دستم باشه همچي محكممممممم بچلونمش و يه دل سير ببوسمش!
عسل ل ل ل ل ل ل


خوب...یه کاری...اون دفعه شازده ات گفت من دلم درد میکرد...
من هربار یادم میافته به مبین میگم فسقل و محکم میبوسمش..
تو هم جای مبین اون فسقل خانت رو ببوس...محکم
مامان آراز
4 اسفند 91 23:19
جون
ماشالا

شوت زدنم یاد میگیری یکم دیگه صبر کن


اره....اینا کلا عجله دارن
خاله کوثری...
6 اسفند 91 0:29
شما خیییییییییلییییییییی جوووونی.....نفس...
شوت کو..بده من...وویی صدای دشندش تو گوشم پیچیید...موووسش کن...


خودت بیا موسش کن...به من چه
شادي
6 اسفند 91 16:07
اي جااااااااان ...
من ميمرم براي اين بچگي كردنشون .
ميميرم براي اين سادگي شون .


خوشبحالشون...مگه نه..خوشبحالشون!
مریم
9 مهر 93 21:48
سلام مامان عزیز شما بلز بلد هستید. من چند تا گیر دارم در مورد این ساز. راستش رو بخواید خودم گیتار کار میکنم.آشنا هستم با موسیقی. اما می خوام با پسرم اول بلز کار کنم,بعدش گیتار شروع کنیم. ممنون میشم اگه راهنماییم کنید
مامان هدي
پاسخ
سلام نه من خيلي بلد نيستم نت ها رو باهاش کار ميکرذم براي اموزش کلاس ميفرستم از,چهارسالگي...موفق باشيد