مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

من با تو خوبم...

1391/11/21 10:02
نویسنده : مامان هدي
1,002 بازدید
اشتراک گذاری

هوالمبین...

از وقتی اوبی رو یادگرفتی...شب یلدا به بعد...

تا از خط قرمز عبور میکنی...و من اخم میکنم،چشم غره میروم و یا محکم میگویم مبیـــــــــن!!!

توی چشمانم زل میزنی و خونسرد میپرسی...

ماما اوبی؟؟

و حالِ من خوبـــــــــترین میشود...دلم ضعف میرود و خنده ام میگیرد...ولی کوتاه نمی ایم...

وتو تا جوابت را نشنوی.... میپرسی...

ماما اوبی؟؟

_من خوبم...ممنون.

میخندی و میدوی پی شیطنت و کودکانه هایت و من را با دلم تنها میگذاری...

میشود تو باشی و حالِ من خوب نباشد؟! تو که باشی حالِ من خوبترین است...

اما تو نباشی من چگونه باشم...؟

یادت بماند این ظرافت رفتار را...تا توانی دلی بدست اورد عزیز دلم.

مهربانا...چشم از این دردانه بر ندار...شکرالله

 

من بد بودم اما بدی نبودم
تو خوبی
و این همه‌ی اعتراف‌هاست

تو را شناختم.. تو را یافتم.. تو را دریافتم و همه‌ی حرف‌هایم شعر شد.. سبک شد
عقده‌هایم شعر شد.. سنگینی‌ها همه شعر شد
بدی شعر شد.. سنگ شعر شد ..علف شعر شد.. دشمنی شعر شد
همه شعرها خوبی شد

به تو گفتم: «گنجشکِ کوچکِ من باش
تا در بهارِ تو من درختی پُرشکوفه شوم.»

من به خوبی‌ها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبی‌ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه‌ی اقرارهاست، بزرگ‌ترین اقرارهاست
دلم می‌خواهد خوب باشم
دلم می‌خواهد تو باشم و برای همین راست می‌گویم

نگاه کن:
با من بمان!




شاملــــــو

 

با تو بودن خوب است
تو ظريفي
مثل گلدوزي يک دختر عاشق , که دل انگيزترين گلها را
روي روبالشي عاشق خود ميدوزد


منوچهر آتش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان طاها
21 بهمن 91 10:04
آخیش خوب شد که اومدین دلمون براتون یه ذره شده بود.
بد جوری بهتون عادت کردیم.


منم به حضور گرم شما...
باور کن...
میدونم میای...برای همین منتظرم....
خاله کوثری...
21 بهمن 91 12:27
الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم...
قربونت برم من نی نی ...همیشه سالم باشی...فدات بشم....
واقعا...تواینقده قشنگ وجیگر میگی اوبی که ادم اگه خوبم نباشه اوب میشه...


عزیزی کوثرم
اوبی...؟؟
فائزه_مامان مهدیار
21 بهمن 91 19:17
ای جونم هدی ببین چه بلده از دلت دراره
آفرین مبین باهوش


خواستی واسم رمز رو بفرست


دلی نمونده آخه...
به روی چشم
سپید مامان علی
21 بهمن 91 19:34
ای جووونم
نقطه ضعف مامانی رو پیدا کردی
ازش با گفتن مامان اوبی دلبری میکنی؟
من به فدای تو دردانه کوچک


دقیقا نقطه ضعف رو خوب اومدی.....
صدف
21 بهمن 91 20:00
خوووووو هدی جونم چشمات رو درویش کن ، آخه چرا به شازده کوشولوی من چشم غره میری؟؟؟؟؟؟؟؟
الهی قربونت برم شازده کوچولویِ هدی ، که همۀ خوبیهای دنیا در تو خلاصه میشه


به روی چشم خاله صدف مهربون...
تو خیلی خوبی...خوشبحال آراد.
مونایی
23 بهمن 91 3:24
عزیز نازنینم ، مهربون .


اره مهربون خرابکار
شادي
23 بهمن 91 14:12
تو كه باشي همه چيز خوبه مبين .
شكر براي بودنت .

راستي اوبي مبين ؟


واقعا ...میبینی چه خوش میکنن حالمون رو..
خداروشکر...
ساناز
24 بهمن 91 1:01
وااااااااای شیطون وروجک میام میخورمتا ...

چه بلا شده پسرت هدی!

ایشالله همیشه در کنار هم خوب خوب باشید


اوهوم..خیلی شیرین و شیطون....
ممنون عزیزم
زهرا(مامان پارسا)
28 بهمن 91 13:14
قربونت برم اويي؟
هدا جان شعرها فوق العاده بودن و فوق العاده تر قلم خودت


شکر خدا..
قابلت رو نداشت مهربون..همراه عزیز
مامی یاسین و یسنا
28 بهمن 91 23:17
خوشم میاد به جا و به موقع میگه مثل ممنون گفتنش ..
ما اوب نیستیم مبین بیا خونمون حالمون اوب شه.


چشم منتظر بودم اوب بشم...میام حتما
مامان آراز
1 اسفند 91 23:12
شیطنت پشت شیطنت
و
کم نیاوردن این ووروجکا

چه معصومانه بعد خرابکاریها مارو مجبور به خنده میکنن

عاشقشونم


هههه نکنن که میدونن چی میشه...قربون دلبریشون
الهه مامان گلسا
2 اسفند 91 17:00
آخ مگه میشه تو باشیو اوب نبود
همه چی با تو بهشته فندق


اینا باید باشن تا ما اوب باشیم...ببوس گلسارو..محکم
Yekta
5 شهریور 92 2:16
سلام عزیزم. خدا حفظش کنه


ممنون