یه دنیــــــــــــــا دلخوشی...
یا لطیف...
صدایم میکند...خواهر کوچکم...او که سرشتش پاک و فرشته پسند است...
وارد بازی میشوم...همان بازی قدیمی که با شهاب داشت...و امروز باز خودش در همان جایگاه نشسته....و تو جای شهاب روبرویش...
و من نفر سوم!
می پرسد...مبین خاله رو چقدر دوست داری؟؟
میگویی....یه دنیـــــــــــــــــــاس!!!
فرشته ی زمینی من...چقدر خوب که عشق را وسعت میبخشی...چقدر خوب که مهربانی برای تو سقفی ندارد......چقدر خوب که دنیــــــــــــای منی...
و سوال بعدی با شیطنت پرسیده میشود....
مامان رو چند تا دوست داری؟؟
میگویی...زیـــــــــاد!
حسودی ام میشود...به دنیاس...
تمام مسیر پرواز میپرسم....مبین مامان رو چند تا دوست داری ....تا یه دنیاس را بشنوم...تا شیرینی لبخند را به شنونده های دور و برم هدیه کنم...تا دل مادرانه ام هی بلرزد و هی بمیــــرد...
برای من دنیا یعنی تو...برای تو دنیا یعنی چقدر؟؟
خـــــــدا...دنیــــــــایم را به تو میسپارم....تا دنیایش به نیکی ره توشه ی آخرتش شود...انشاالله
+ممنون کوثر برای یه دنیاس کوچکم...