مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

ترش و تند...

1391/10/23 1:13
نویسنده : مامان هدي
362 بازدید
اشتراک گذاری

پسر کوچولوی عزیزم

من فدای تمـــــام حس چشایی ات...

مزه ی ترش رو درست از یکسالگی به بعد شناختی!...ترشیِ لیمو ترش و...جمع شدن صورتت و حرکت بانمکی که انجام میدادی..همگی باعث شد تا تُــــرچه (ترشه) تو ذهن فعالت حک بشه...

تشخیص ترشی ِ بجایت برایمان هربار تازه است..اینکه تنها یه تستِ کوچولو ،از ترشیِ پرتقال برش خورده یا لواشک باز شده یا انار دون شده خبرمان میکرد و بلافاصله میگفتی : تُــرچه!

و در نیمه ی نوزده ماهگی تُند رو درک کردی ...با چیپس فلفلیِ تُند...و آدامس نعنایی و...ادای تند را عاشقم وقتی میگویی: تُـندّه!

این استفاده ی درست به هنگامت از این دو حس؛ تحسین برانگیزه....اینکه از این دو کلمه برای شیرینی یا شوری یا تلخی استفاده نمیکنی!

مزه ی تلخ هم فعلا لقبِ اَهِ را دارد!

و شیرنی هم بَــــــه!

در اینکه مزه ها را حس میکنی شک نیست...این دانستن اسم هر کدام و استفاده ی بجایت زیباست.

تمام لحظه های زندگی ات به شیرینی امروزِ من....که شیرین تر از این روزهایی که دم و باز دم تو بُخور فضای خانه مان شده نیست و نخواهد بود.

تا ابد دوستت خواهم داشت؛شیرین ترین پسر دنیا.

شکر شیرین خدای مهربانم...شکرالله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامانی سه فرشته
23 دی 91 2:14
آفرین به آقا مبین ،شیرین زبون.


ممنون مامان سه فرشته ی پاک...ببوس روی ماه امیررضا ...اوستا و ایلناز رو
الهه مامان گلسا
23 دی 91 2:27
قربون حس چشاییت برم من
مبین برای من تو قندی.شیرینی پسر
هزارماشالا پسر باهوش و ناز


الهه مهربونم...محبتت رو قشنگ حس میکنیم...حتی با یه کامنت..
ببوس روی ماه گلسای باهوش رو

شادي
23 دی 91 3:24
اي من فــــــــداي اون حس چشايي ت

" ترچه " گفتن رو عشقه پسر .

ترچه همراه جمع شدن صورت فنقلیش...هههه منون خاله ی مهربون



بهار
23 دی 91 12:31
تو بهی مبین به!!!


بهی از خودتونه....ممنون بهاری
خاله کوثری...
23 دی 91 20:10
ماشاالله...
عاشق قیافتم موقع گفتن ترچه...بوووووس.....

ترچه خوووو اره صورتش جمع میشه..هههه بووووس

مامان آراز
24 دی 91 12:33
مطمینم لپات هم مثل زبونت شیرینه

میشه یه بوس شیرین بدی؟

بله....مثل اراز.
ببوسش تا بیام

مونایی
24 دی 91 15:44
افرین به تو و اون زبون کوچولوت که انقدر خوب تشخیص میده .


ببوس بهرادی رو ...
مامی یاسن و یسنا
25 دی 91 9:06
لحظه های مادر و پسریتون ترش و تند و شیرین باشه انشاالله که هر سه لذت بخشه تلخیها رو بریزین دور به تجربش نمی ارزه که اگه بچشی اون وقت فراموش کردنش سخته .


ممنون عزیزم...اوف ترشی و تندیش هم فکر کنم باید بیام ببینم یاسین چکار کرده...دلم براش تنگیده....
زندگیت شیرین سمیه جون
صدف
25 دی 91 14:47
جون ، جون ، جون . الهی به قربون این حس چشایی و این شیرین زبونیت بررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم

عزیزمییییی صدف مهربونم
ببوس اراد جونمو