ترش و تند...
پسر کوچولوی عزیزم
من فدای تمـــــام حس چشایی ات...
مزه ی ترش رو درست از یکسالگی به بعد شناختی!...ترشیِ لیمو ترش و...جمع شدن صورتت و حرکت بانمکی که انجام میدادی..همگی باعث شد تا تُــــرچه (ترشه) تو ذهن فعالت حک بشه...
تشخیص ترشی ِ بجایت برایمان هربار تازه است..اینکه تنها یه تستِ کوچولو ،از ترشیِ پرتقال برش خورده یا لواشک باز شده یا انار دون شده خبرمان میکرد و بلافاصله میگفتی : تُــرچه!
و در نیمه ی نوزده ماهگی تُند رو درک کردی ...با چیپس فلفلیِ تُند...و آدامس نعنایی و...ادای تند را عاشقم وقتی میگویی: تُـندّه!
این استفاده ی درست به هنگامت از این دو حس؛ تحسین برانگیزه....اینکه از این دو کلمه برای شیرینی یا شوری یا تلخی استفاده نمیکنی!
مزه ی تلخ هم فعلا لقبِ اَهِ را دارد!
و شیرنی هم بَــــــه!
در اینکه مزه ها را حس میکنی شک نیست...این دانستن اسم هر کدام و استفاده ی بجایت زیباست.
تمام لحظه های زندگی ات به شیرینی امروزِ من....که شیرین تر از این روزهایی که دم و باز دم تو بُخور فضای خانه مان شده نیست و نخواهد بود.
تا ابد دوستت خواهم داشت؛شیرین ترین پسر دنیا.
شکر شیرین خدای مهربانم...شکرالله