مبين مبين 13 سالگیت مبارک

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

لطفا بروید آن طرف تر!

1391/9/26 16:56
نویسنده : مامان هدي
333 بازدید
اشتراک گذاری

هوالمبین

دراز کشیدم...

میای کنارم...سرتو میخوای رو بالش جا بدی...جات راحت نیست...

میگی: بُُ اووو وَََ

ترجمه: برو اون وَر!

میخندم و خودمو جابجا میکنم...راضی نمیشی...تکرار میکنی...اینقدر جابجا میشم تا سرم میافته رو زمین!

بالش مال تو! مثل تمام چیزایی که این روزا شیرین ما رو هدایت میکنی بریم اون ور...تا مال تو بشن...مثل صندلی!

قندک شدی مبین...خیلی!

شکرالله..ماشاالله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

بهار
26 آذر 91 18:00
حالا بیا بچه بزرگ کن...
تازه قندکم بشی...!



پس چی؟؟ قند هم میشه...
بهار یعنی دلم میخواد این روزا رو تجربه کنی اونوقت هی منو و قندک رو یاد کنی....
یاد کنی ها...
حتما هاااا
نکنی میایم خودمون یادت میندازیم!
هیراد و عمه لیلاش
26 آذر 91 18:59
سلام به دوست جونی عزیزم یه خواهش کوچولو از شما دارم من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها شرکت کردم ممنون میشم که به عکس من رای 5 امتیازی بدید لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره منتظرکمکتون هستم راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید
پویا تم
26 آذر 91 19:20
سلام برا طراحی تم تولد وجشن دندونی و شب یلدا به وبلاگم سر بزنید
صدف
27 آذر 91 0:06
ای جون من که عاشق همین کارهاتونم ، ریز ریز میخندم و بااین کارها و اداها عشق میکنم .
خدا همیشه حافظت باشه شازده کوچولوی دوست داشتنی


ههههه خدایی من نمیتونم ریز بخندم...قهقه میزنم...زنده باشن همشون
الهه مامان گلسا
27 آذر 91 1:04
قندک دوست دارم

هر چی آرزوی خوبه مال تو
بقیه اشم ،ب اوو . ب او



الهه خیلی کامنتت باحال بود...ب او و...ههههه
ممنون عزیزم
شادي
27 آذر 91 13:39
اي جان .
حس مالكيتت منو كشته


بله...و
ب او و...لطفا
فرزانه
27 آذر 91 16:24
مامان مهربون ، کجایی از زندگیت باقی مونده که به نام مبین جان نباشه ؟! یک بالش که جای خود داره . زندگیتان پر از تیکه های رنگی و قشنگ .


خودت میدونی...
سخن از عشق فراتر میرود گاهی!
خاله کوثری...
27 آذر 91 21:11
...دوووورت بگردم...واای من عاشق لجبازیاتم...بو اوو و...جونم..وای دلم تنگولید برات...


لجبازی نیست که! فقط بو اووو ووو...همین!
مامی یاسن و یسنا
28 آذر 91 7:47
من که با گوشهای خودم شنیدم خیلی با حال بود برو اون ور خیلی جدی همراه با یه اخم کوچولو...مبین کوچولو به همه ی سختیهای زندگی بگو برو اون ور ...


اره سمیه دیروز چند بار به یسنا گفت برو اون ور...
من قربون یسنا برمممممممممممممم اینقدر عاقله
راستی ..ایشالا سختیها همشون برن اون ور!
مونایی
7 دی 91 2:36
عزیز دلم ...