با هم میرقصیم!
مگه تا کی میتونم تو رو بغل کنم...
اونم به این راحتی...
مگه تا کی تو طالب اغوش منی؟؟
اونم با این شوق...
سی دی المو رو برات میذارم...به اهنگش که میرسه...میای میگی: ماما بُدّو...بُدّو...نای نای..بَدَل..
دستاتو سمتم دراز میکنی....زانوهاتو خم میکنی و دوسه بار خودتو تکون میدی...
و تکرار میکنی...ماما بدو نای نای بدل....ازم میخوای بغلت کنم و برقصیم و بدویم...
من از تو مشتاق ترم....قسم به چشمانت که معصومیتش آبم میکند....مشتاقم
خواه اهنگِ علیرضا افتخاری باشه که رقصی نداره...
مهم اینه که بغلت میکنم...با هم...باهم...باهم...میرقصیم...خودمونو تکون میدیم...از این طرف به اون طرف میریم...فر میخوریم و میچرخیم...دست کوچولوت رو میگیرم و حرکت میدم...پاهاتو دور کمرم حلقه میکنم و صورت ماهت روبروم و میرقصیم...
مهم اینه که با همیم...میخندی و میخندم...
این لحظه ها اعجاز انگیزه ...بی تکراره!!!
فدای تو که ضربان قلبم این روزها از هیجان ریتمش را از دست داده.....پُر از عشق شده و بس!
خـــــــــــــــدای ما.....یه چیزی بگم؟!
میخوام زنده باشم و شب دامادیش.............انشاالله.