مبين مبين 13 سالگیت مبارک

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

امتحان...

1391/4/23 12:58
نویسنده : مامان هدي
508 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب امتحان داشتم

امتحان مادری...

خدایم خوب امتحان میکنی...سخت...شکر که مراقبش تو هستی...خودت!

نمیدانم نمره ام چند شد...

موضوعش جگرگوشه که باشد...همین که پاس کنی کافی است...

دو روز است اسهال داری...و دیشب 5بار بالا اوردی...

هر بار من جگرم اتش گرفت...میدانستم چه حالی داری...

شکمت خالی بود و عق میزدی...یاد ایام بارداری افتادم!

نتیجه اش....سه پتو..دو  ملافه...دوش اجباری من...تعویض لباسهایمان هربار...گریه های تو...اب بیده گفتنت که از سر سردرگمی ات بود...بیداری پدر...پوشک خیست...و...

بالاخره خوابیدی...

ساعت 6 و نیم

روی پای پدر...روی شکمت...

خداکند زود خوب شوی...

خدایم...نمره ام هرچه شد...دیگر از این امتحانهای سخت نگیر...

نمیتوانم...تنهایم...دلم کوچک شده...مادرم!

خدایم...هیچ مادری را با پاره تنش امتحان نکن....تو خدایی خوب میدانی...باز شکر باز شکر...تو مراقب امتحانم بودی...همین دلم را ارام میکرد...شکر برای خدای خوبم...

نگاهت را از ما برندار...

به امید سلامتی اش...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

سوسن(مامان پرنسس باران)
23 تیر 91 14:30
الهی بمیرم برای مریضیت خاله..

خداوند هیچ بابا مامانی رو با مریضی جیگر گوشه اش امتحان نکنه..

زود خوب شو عزیزم...

هدی زود از حالش باخبرمون کن...الهی بمیرم..

زنده باشی سوسن مهربون...
فعلا دیگه بالا نمیاره ولی همچنان اسهاله

مامان آراز
23 تیر 91 17:04
هدی جون مطمین باش بیستی بیست

ولی خدااااااا از این امتحانا نگیر

سخته و عذاب آور


دعات میکنم مبین کوچولو-خوب شی-بدو بدو بکنی باز



ایشالا...هیچ کوچولویی مریض نشه...
مبین هم زود خوب بشه

مامان آراز
23 تیر 91 17:05
هدی جون خیلی سخته خانمی

ایشالا زودی خوب شه

ممنون زاهده مهربون

مونایی
24 تیر 91 3:43
نمی توااااانم ، تنهایم ...

چقدر حس کردم این جمله رو .


ممنون...
واقعا باید تو شرایط هم بود تا درک کرد..
صوفی مامان رادمهر
24 تیر 91 12:18
خدایم...هیچ مادری را با پاره تنش امتحان نکن
الهی آمین...به تعداد تمام دم و بازدم هام الهی آمین...
خوشه طلایی گندمی من زودر خوب خوب شو تا دل مامان آروم شه و دل خاله هم خوشحال


ممنون پسر پاک و برفیت رو ببوس...
الهی آمین...برای دعات
الیسا
24 تیر 91 13:02
بیخبر بودم به والله ... دلم ریخت تا به انتها ... کاش خبر سلامتی اش را زودتر بشنوم ...

راست می گویی کاش با بچه ها امتحان نشویم .... هیچ وقت ...

مبین ات را ببوس جای من !


میدونم عزیزم...5شنبه شروع شد...
زنده باشی...
چشم عزیز مهربونم
سمیرا مامان آنیتا
24 تیر 91 17:09
وای ازین مریضی ویروسی ها گرفته که آنیتا هم گرفته بود ؟
دخترم تازه خوب شده .. خیلی سخت بود .. ایشالا زودی خوب شه ..
ناراحتش شدم


اره ویروسه...ایشالا بهتر میشه...
صدف
25 تیر 91 0:43
الهی بمیــــــــــــــــــــــرم . کاش میتونستم کاری بکنم .
خدایــــــــــــــــــــــــا خودت آسونش کن


قربون دلت...دعا کن...همین کافیه...شکر بهتره...خیلی
شادي
25 تیر 91 4:08
وااااااااااي كه چقدر سخته اين امتحان ...




...اری
بهار
26 تیر 91 23:40
,یعنی الان خوب شده؟؟
قربون این گلهای ناز که پژمردگیشون ،باغ خونه هارو از طراوت میندازه...


هنوز اسهاله ...
خیلی خسته شدم...نمیخواستم مریض بشه...اب شده...دعا کن
ساناز
28 تیر 91 16:39
هدی جونم منم گذروندم این روزارو میدونم چقدر سخته...
الهی زودتر خوب بشه....خیلی به گوشیت زنگ زدم که حال مبینو بپرسم اما نمیدونم چرا همش در دسترس نبود....
ببوس فرشتتو


گوشیمممم انتن دهیش خرابه...
مبین هنوزاسهاله
ایشالا هیچکدومشون هیچ وقت مریض نشن
خاله ندا
3 مرداد 91 14:12
قربونت برم خواهرم.عزیزترینم.کاش میشد توی روزای سخت کنارت می بودم.برای یه ذره کمک


دعای تو کافیه...همینکه بیادمی...دوستت دارم
مریم مامان ستایش
3 مرداد 91 15:09
الهی بمیرم که مریض بودی خاله.دلم کباب شد.ولی خدا روشکر که خوب شدی .بوس روی گونه های نازت


خدا روشکر ولی بچه ام اب شد