مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

یک قرار...

1391/4/7 2:36
نویسنده : مامان هدي
494 بازدید
اشتراک گذاری

بوسهای شیرین تو

میخواهم با تو یک قرار بگذارم...

یک عهد..

باشد؟؟

تو یکی ببوس....اما من؛

هرچه دلم خواست...هرچقدر خواستم...

تا جایی که سیراب شوم...

میخواهم طعم بوسه هایت زیر دندان احساسم تا ابد بماند.

من مادرم...

تو هر چقدر میخواهی ببوس...اما ببوس!

من ولی...مادرانه میبوسم...

گاه با یک بوسه گاه باید هزاران بوسه را روانه ی وجود نرم و ابریشمینت کنم

فقط یک چیز...سیر نمیشوم!!!

هیچ گاه!

زنده باشی عمر مادر.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

الیسا
6 تیر 91 12:24
آخ که سیری ندارد ...خدایا به همه بچشان این حلاوت را ...

مبین را یکبار هم از طرف من ببوس ...آنطور که باید !!!!


ان شاالله.........
چشم میبوسم...به شرط بوسه از محمدت!
مامان آراز
6 تیر 91 13:02
هیچ بوسه ای طعم بوسه ی فرزند رو نمیده

سیراب شو


چشم زاهده جون...
تو هم اراز تپلی رو ببوس
زهرا مامان شنتیا
6 تیر 91 13:20
عاشقانه هاتون همیشگی مادر و پسر

ببوس روی ماهشو


ممنون زهرای عزیز
بانو
6 تیر 91 13:47
چقدر دلم هواي كيان رو كرد!!! خيلي خوبه كه هرلحظه ميتوني از بوسيدن پسرت لذت ببري.........
از طرف من هم صورت قشنگ مبين رو ببوس


وقتی رفتی خونه کیان رو از طرف من یه بوس اضافه کن....
بهار
6 تیر 91 13:51
عهد و قرارتم ...!!!
قربون شما مامانای بهشتی ...!!


ممنون
ایشالا تو هم این روزها رو تجربه کنی بهار عزیزم
صوفی مامان رادمهر
6 تیر 91 14:36
اوخ از بس این آقاهه خوشمزه است... جا منم ببوسش


چشم شما هم اقا کوچولوت رو ببوس....
بهار
6 تیر 91 14:45
عکس مال گندمزاره ست آره؟؟؟!!!


اره.......ای شیطونننننن
هی این ور اونورش کردم....باز فهمیدی...
سمانه مامان کیمیا
6 تیر 91 15:45
وای یه طوری مینویسی که ادم حرفش نمیاد اخه خصوصی داری


مرسی....باز نشدا...حیف!
بهار
6 تیر 91 17:18
ههههههه....اینجوریه دیگه...از شلوارک مبین فهمیدم!


بابا دقت!



راستی کدوم شهری بهار جان؟؟
ایشالا دست پر بیای....همیشه برات دعا میکنم
شادي
7 تیر 91 16:47
آخ آخ !
بوسه با طعم پاره تن ...
چه كيفي ميدهد

مهربان مادر ، بوسه بزن بر كف پاي كوچك بي نظيرت
از طرف من


خیلی...
ممنون عزیزم...تو هم روی ماه فرشته ات رو ببوس
سمیرا مامان آنیتا
7 تیر 91 23:05
گل گفتی هدی
یعنی باید باهاشون شرط کرد ؟
یعنی روزی میرسه که نخوان ؟
وای خدا
نه
اگه اون روز بیاد من یکی دق میکنم



نمیدونم سمیرا...
منم دق میکنم...دق!
دخترا فکر نکنم....خیلی کمن...
ولی پسرا شاید حجب و حیا و غرور مردونه اشون...ولی باید ببوسه...باید!
مونایی
8 تیر 91 3:41
شاید رسید ...
خیلی غم انگیزه ، نه ؟


اه...دور و برمون زیاده...
کاش اینا اینجوری نشن...
صدف
8 تیر 91 13:51
آخ آخ آخ که چه مزه ای داره این بوسه ها ، آراد هنوز بلد نشده بوس کنه وقتی میگم ، وقتی میگم ترو خدا مامانی رو یه بوس بکن دهنش رو باز میکنه وگونه ام رو لیس میزنه ، منم که بیهوش میشم بیهوووووووووووووووووش


ای جونممممممممممم
بوس بوسه دیگه همه جوره اش قبوله