مبين مبين 13 سالگیت مبارک

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

تو همونی...

1391/3/27 2:22
نویسنده : مامان هدي
594 بازدید
اشتراک گذاری

الان....شیرت دادم.....

وای بخدا تو همون پسرک ٣-٤ ماهه ی پارسالی...

همونی که سرش مو نداشت...و من دلم به همون چندتا تار گندمی اش خوش بود....

تو همونی....همون که زیر باد کولر میخوابیدم و شیرش میدادم و پتو رو روی سر کم موش می انداختم....میترسیدم سرش یخ بزنه....

تو همونی...امشب تو رو اونجوری دیدم...مثل پارسال....

شیرت رو خوردی..وقتی ول کردی...داشتم بلند میشدم...دیدم دستت رو بردی سمت دهنت...دوباره شیر خواستی...دوباره و اینجوری گفتی...دستاتو مکیدی..........

خداییییییییییییییی من میخوای منو عاشقتر کنی؟! این صحنه مستم کرد...وای نوزاد کوچولوی من

میدونم یکسال و ...ولی تو برای من همون پسرکوچولو شدی که وقتی هنوز گرسنه ات بود دستت رو میبردی سمت دهنت...و میمکیدی...

من عاشقتم...ممنون برای این لحظه ناب..ممنون که تکرارشون کردی

امشب فهمیدم...میتونم...دلم رو...به همیشه ات خوش کنم...شکوفه همیشه بهارم

خدایا در پناه خودت....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان طلا
27 خرداد 91 2:14
هدی جون این لحظه های ناب گوارای وجودت می فهممت


چه خوب میفهمی...شکر...برای مادریمان
شادي
27 خرداد 91 2:51
عاشقتر از اين هم مگه ميشه هدي؟



نمیدونم...من که هر روز بیشتر از روز قبلم...خل نشم خوبه...
الیسا
27 خرداد 91 8:13
هدی هدی هدی .... مبین مبین مبین ندیده دوستان دارم بی نهایت ...

چقدر عشق می کنم با نوشته هایت هدی ...چقـــدر ... خدا داند !


الیسا این حکم واقعی است...دل به دل راه دارد..و دلمان به دلتان گره خورده....ممنون
بهار
27 خرداد 91 8:57
وجود مامانای عاشقی مثل تو مسئولیت بقیه رو سنگین تر میکنه...از خدا میخوام اگه مادر شدم آداب عاشقی رو مثل تو بلد باشم...وگرنه نبودش بهتره...
شاد باش و مست از مادری ...


ایمان که داشته باشی...به همونی که بهت میده....بهترین میشی
عاشق میشی...
بهار ارزو دارم بچشی طعم مادری رو با تمامممممممممممم وجودت که لایقشی مهربون
بهار
27 خرداد 91 9:31
هدی جون میلتو چک کن لطفا.


چشم....شنبه برمیگردم...اپم...نت دارم اونجا


چیزی تو میل نیست هاااا
صدف
27 خرداد 91 10:17
کاش میشد ابدی بودن این لحظه ها . هرچی میگذره و آراد مستقل تر میشه من بیشتر دلم میگیره . خدایا میدونم تو ذهن ما ابدی هستن میدونم ولی بازم دلم تنگ میشه


الهی فدای دل تنگت...
ایشالا دامادیشو ببینی...
سوسن(مامان پرنسس باران)
27 خرداد 91 12:48
قربونت برم من هدی با اون دل مهربونت...

کاملا درکت میکنم...

خدا پسمل کوشمولوتو برات حفظ کنه...


ممنون سوسن عزیزممم
sima
27 خرداد 91 13:19
سلام
خوبی ؟ خدا حفظش کنه خیلی ناز و دوست داشتنیه ... خیلی زیااااااااااااااااااااااااااااااد بوسش کن


ممنون شکر خوبم....چشم میبوسمش...لطف داری
بانو
27 خرداد 91 13:42
با اينكه بچه هامون هنوز خيلي كوچيكن ولي ما دلمون براي وقتي كه خيلي خيلي كوچيك بودن تنگ ميشه يعني چندسال ديگه چه حالي داريم؟ وقتي كه خيلي بزرگ شدن چي؟ فعلاً كودكيشونو عشقه .... تا اون موقع..... عالي بود هدي جان هر3تا پست آخرت


کودکی عشقه....
خوشمان امد...ممنون...عزیز
ساناز
27 خرداد 91 15:55
بازم عاااالی بود هدی مثل همیشه...

الهی عاشق بمونید همیشه ....


همینطور تو وسام عزیزم
شیوا
28 خرداد 91 0:06
منم مثل بهار دلم میگیره از مستقل شدنشون........
هروز یه عالمه عاشق تر از روز قبل باشی هدی مهربونم


ممنون شیوای خوبممممم
بهار
28 خرداد 91 18:51
سلام هدی گلی...خوش میگذره خانومی؟عیدت مبارک...بد جور بهت عادت کردما...ببوس مبین کوچولو رو که امیدوارم خوب خوب باشه...


سلام بهار عزیزم....منم به کامنت هات....
دوستت دارم ندیده!
سپید مامان علی
28 خرداد 91 19:28
لذت ببر از این لحظه های ناب


چشمممم
فرناز مامان ایلیا
30 خرداد 91 1:00
وای خدا ...

هدی خیلی زیبا و با احساس نوشتی...

عکسشم که حسابی خوردنیه...بوووس


مشتاق دیدنتم فرناز....ممنون
مامان تینا
30 خرداد 91 10:50
عزیزم زیبا و کامل نوشتی بدون هیچ کم و کاستی

خدا گل پسرتو حفظ کنه


ممنون شامیتا جان
خاطره مامان بردیا
30 خرداد 91 12:13
شیر مامانی نوش جونت عزیزم. قربونت برم که مثل فرشته ها خوابیدی...


ممنون خاله جون....فرشته اتو ببوس
صوفی مامان رادمهر
30 خرداد 91 12:45
بابا موش کوچولوت مرد شده ها... دست کم گرفتی پسر ما رو... دمش گرم حالا کلی برات سورپرایز داره... صبر کن


هههه اره میدونم..سبیل هاشم داره در میاد
مریم مامان ستایش
30 خرداد 91 16:09
عاشق خودتو مبینتو.اون لحظه های ناب مادریتم.خداروشکر که دوباره تجربه کردی گذشته رو..


شکر...ممنون عزیز مهربونم
سوسن(مامان پرنسس باران)
30 خرداد 91 18:46
هدی جون مهربون و پر احساس،خداوند حافظ

همیشگی گل پسرت باشه..

آفرین به تو و احساسات ناب مادرانه ات

دوست خوبمی


ممنون خوب مهربون...دلم میخواد دوباره همو ببینیم
مامان علی
31 خرداد 91 21:17
سلام هدی جون
ای جانم بعضی از لحظه ها قشنگترین لحظه زندگی ادم میشه
چه اهنگ قشنگی
به من هم سر بزن


سلام ممنون..چشم/..