برای تو...مبین
کفشهایم...دیگر پاشنه بلند نیست...همه سه سانتی و مهربان....
کیف بزرگم....کوچک شده...فقط برای وسایل ضروری...عوضش یک ساک دستی اضافه!
لباسهایم...همه یقه دار و دکمه دار شده...مانتوهایم جلو بسته نیست....شال را ترجیح میدهم...
ناخنهایم کوتاه میشوند....زود به زود...انگشترهایم نگین های تیز ندارد....ساعت بند چرمی دستم میکنم...
وسایل شخصی ام شده دستمال...اب ...پوشک...یک دست لباس...کیسه...
شاید گاهی صدای عروسکی از جیبم بیرون بیاد....
بیسکوییت مادر...تکه ای نان...رنگارنگ و...گوشه و کنار کیفم پیدا میشود...
اینها را کسی به من یاد نداد....
نرم و لطیف پررنگ شدند...
بعضی را از وقتی تو را هم نفس شدم...
و بعضی بعد از امدنت تا امروز...
شاید فرداها...باز هم عوض شدم...جور دیگر....
این ها مادرانه است...برای تو مبین....برای تو نفسم....
و برای من این ها یعنی تو هستی...
باش و این تغییرات را برایم بساز....
و خدا نگاهش با ماست...