برگشتیم...
سفراین بارمان هم عالی بود
و عالی تر از همیشه...
پر بود از لحظه های بیاد ماندنی....وتکرار نشدنی
پر بود از دعاهای ناب برای اینده...
پسر جنوبی من
تقدیر را میبینی؟!
ما کجا و جنوب همیشه خونگرم کجا...
تو...هدیه ی ان دیاری...
و چه زیبا تقدیری دیگر...این بار برای....؛
اب و هوای زادگاهت چه خوب به تو میسازد...
شیرینیت دوچندان....نه صدچندان شده
و کارهای جدیدت که همه حکایت از مرد شدنت را دارد کوچکم.
وباز هم برگشتیم...
برگشتیم تا انتظار دوباره معنا پیدا کند ...و دلتنگی رنگ بگیرد
گرچه دلم از همان لحظه که هواپیما اوج گرفت تنگ شد...
تنگ مهربانی های مهربانانم....تنگ با هم بودنمان....تنگ شریک بودن در لذت از تو
برگشتیم تا دوباره بزرگ تر شوی مرد تر و دوباره اهواز.....
دوستت دارم تا بینهایت پسرم ؛ همدم کوچک
خانواده ی دوست داشتنی ام.....ممنون بابت همه چیز.
خدایا حافظشان باش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی