مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

برگشتیم...

1390/11/4 19:02
نویسنده : مامان هدي
420 بازدید
اشتراک گذاری

سفراین بارمان هم عالی بود

و عالی تر از همیشه...

پر بود از لحظه های بیاد ماندنی....وتکرار نشدنی

پر بود از دعاهای ناب برای اینده...

پسر جنوبی من

تقدیر را میبینی؟!

ما کجا و جنوب همیشه خونگرم کجا...

تو...هدیه ی ان دیاری...

و چه زیبا تقدیری دیگر...این بار برای....؛

اب و هوای زادگاهت چه خوب به تو میسازد...

شیرینیت دوچندان....نه صدچندان شده

و کارهای جدیدت که همه حکایت از مرد شدنت را دارد کوچکم.

وباز هم برگشتیم...

برگشتیم تا انتظار دوباره معنا پیدا کند ...و دلتنگی رنگ بگیرد

گرچه دلم از همان لحظه که هواپیما اوج گرفت تنگ شد...

تنگ مهربانی های مهربانانم....تنگ با هم بودنمان....تنگ شریک بودن در لذت از تو

برگشتیم تا دوباره بزرگ تر شوی مرد تر و دوباره اهواز.....

دوستت دارم تا بینهایت پسرم ؛ همدم کوچک

خانواده ی دوست داشتنی ام.....ممنون بابت همه چیز.

خدایا حافظشان باش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله ندا
5 بهمن 90 2:00
وقتی رفتی
دلم برایت پرزد...


خاله سوت میخواد مبین
عشد خاله است
صوفی مامان رادمهر
5 بهمن 90 9:34
خدای مهربون عزیزانت رو در پناه خودش حفظ کنه... سلام منو بهشون برسون و بگو یه بنده خدا گفت دستتون درد نکنه که دختری به این عزیزی بزرگ کردین


صوفیییییییییییییی دوستت دارم دوست خوبم
هم تو رو هم پسر عزیز و شیرینت رو
سمیرا مامان آنیتا
5 بهمن 90 22:27
رسیدن بخیر
می تونم بپرسم شما اهوازی هستین ؟


نه عزیزم
فقط مبین اونجا بدنیا اومده
ماموریتی رفتن...
سپید مامان علی
9 بهمن 90 11:30
خانمی رسیدن به خیر ان شاء الله که خدا هوای عزیزانت رو داره و ان شاءالله دوباره زودی همدیگر را ببینید