مبارکت باشد...مبارکم باشد
و تو باز هم بزرگتر شدی پسرم
فدای قد و هیکلت بشم مادر
چهار دست و پا رفتنت مبارک
عاشقتم....عاشق اون وقتی که نشسته بودی و ارده کردی حرکت کنی؛ دستهای بهشتیت رو روی زمین گذاشتی...دیگه ارنج هاتو خم نکردی...
زانوهاتو روی زمین حرکت دادی و شروع کردی به حرکت...صدای قلبم رو میشنیدم...
دیگه شکمت رو روی زمین نذاشتی...پسر قوی من
سجده کردم همون لحظه...
ماشاالله به تواناییت به بالندگیت...
ناز دلکم؛
هربار که حرکتت رو تکرار میکنی و مصرانه خودت رو به هدفت میرسونی....باز هم هیجانی توصیف نشدنی سراغم میاد
و من باز هم شکر میکنم افریدگارت رو...
برای من شگفت اورییییی تا همیشه....تازه ای ...نو....
نمیدونی چقدر دوستت دارم....میمیرم برات
مبارکت باشد....مبارکم باشد
مهربانترین شکر....نگهبانش باش
اهواز..وطن تو...خونه ی مادریم...هشت ماه و دو روز...چهاردست و پا رفتنت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی