غلط گیر...
هوالمبین..
اولین بار...
_مامان
_هوم؟
_مامان
_هوم؟ همراه با تکان دادن سرم...( مشغول انجام کاری هستم )
_مامان نَدووو هوم ! بِدووو بله !
می خندم...چیزی شبیه قهقهه!!!
_ ببخشید عزیزم...بله؟
_آفرین دختر خوب...بِدو بله همیشه...
یک بار دیگر...
_مامان هدا
_هوم؟
_باز دوفتی هوم...نَدووو هوم بِدو بله!
_ وای ببخشید عزیزم...بله!
کوچولوی ریزه میزه...جامون با هم عوض شده؟!
این دیالوگ این روزها بین ما تکرار میشه..حتی وقتی چیزی بین خواب و بیداری هستم و وسط قصه گفتن خوابم می بره...صدام می زنی..
_مامان
_هوووم
_ندوو هوم بِدو بله مامان جون...
یعنی نصف شب هم تو حواست جمعِ!
ممنون که داری منو بـــــــــــزرگ می کنی....به معنای واقعی!
خدایا چه شیرین بنده ای داری...فتبارک الله !
شکرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی