ماه
یا لطیف
تو …
ماه را دوست داری …
و من …
مـاه هاست که ، تو را …
منجم کوچولوی من....هر شب...بلا استثناء سراغِ ماه را می گیری...
هرشب با هم نگاهش می کنیم...
تو با ماه حرف می زنی و من بجای ماه!!!
بوسه های بی نظیرت را برایش می فرستی...
دعاهایت را ، آرزوهایت را....می گویی....
دعوتش می کنی...هرشب..برای فرداشب.
خبرم می کنی...._مامان ماه تامل شده!
از ابرها گله می کنی...چرا روی ماه را پوشانده اند..._برید تِنار اَبرا....مبین ماه ُ میخواد ببینه!
گاه برای فرار از خواب...به آغوشش پناه می بری..._میخوام با ماه حَف بزنم! صَب تون!
و صبح ها سلام میدهی به خوشید خانومِ مهبَبون...
خلاصه این شب ها .... تو ماه را می بینی ...و من تو را ، ماهِ روزگارم...
خـــــــــــدای ماه و خورشید....نگهدارش باش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی