مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 1 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

هفت آسمان عشق

1392/5/4 14:12
نویسنده : مامان هدي
524 بازدید
اشتراک گذاری

یا حق....

_مامان من هفت تا دوسیت دارم...یه دنیا!!!

تو هرچه بگویی...صادقانه ترین را می گویی...آنقدر پاکی...آنقدر مقدسی...که هنــــــــــوز همه چیز برایت معنای عشق میدهد....خوش به حالت...

زمان و مکان نمی تواند مانعِ ابرازِ مهربانی ات شود...هروقت که بخواهی...هروقت احساس نیاز پیدا کنی...

دستانت را محکم دور گردنم حلقه میکنی...بهم می رسانی شان...و تمــــــــــام نیرویِ دوسالگی ات را جمع میکنی ،فشارم می دهی...

_مامان خیلی دوسیت دارم....اصلا عاشدِتم...

بوسه های محکم و صدا دارت را با مکث نثار گونه هایم میکنی

_آخیش...فدات بیشم مامان هدااااا....

صدایم میزنی...

_مامان مهببونم....عزیز دلم...عِشدَم ...بیا بوسیت تونم...

پاهایم را می چسبی...نگاهم میکنی..از همان پایین...میگویی...

_من پیشتم...ببین مامان هدا جونم!

میان هیاهوی دنیای کودکانه ات...لبخندهایت...خــــــــــدایا...

_تو  خیلی خوبی مامان!

 و بوسه هایت که سخاوتمندانه ترین هدیه است...لحظه به لحظه....درست وقتی که انتظارش را ندارم...

وقتی دلیلِ افکار پریشانم چیزی است میان روزمره هایم....بوسه هایت...دنیایم را کن فیکون میکند...

حالم را خوش میکند...

دنیای منی پسر ، هفت آسمان خـــــــــــدا را گواه میگیرم.....بوسه هایت....نبضِ حیات من است...

عشق بورز پسر....که دنیای پسرانه ات را شیفته ام...همین سادگی و بی غل و غش بودنش را...همین پسرانگی های صادقانه ات را...همین امروزت ...و فردایی که به نگاه خدایت میسپارمش

راستی ،

هزارساله هم که شوی...هروقت بگویی دوستت دارم...من به حسابِ همین هفتِ کامل و پاک و بی ریای امروزت می گذارم...

و خـــــــــــــــــدایی که معنای عشق است...........

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل
خوب است .....

اینکه نمیدانی دلیل اش چیست....

اما ؛ می خواهی برای پاره ی تنت فـــــــــــــدا شوی.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

الي
4 مرداد 92 17:31
حس زيباييست عزيزم
ايشالا هميشه و هميشه در كنار كوچولوي ناز و شيرين زبونت لحظه هاي خوبي رو پشت سر بزارين


ممنون مهربون...
و همینطور برای تو و ویانای خوشگل
بهار
4 مرداد 92 18:48
آخه مگه میشه مبین پسر هدی باشه،ولی عاشق نباشه؟؟!!
معلومه که پسرتم عین خودت باید عشق آموزی کنه...باید عشقو تمرین کنه...باید هفت تا مامانشو دوست داشته باشه!! فک کن ههههههفت تا!
عشقتون جاودانه!


بهـــــــار...دوست باصفای خودم...
حضورت...
دلگرمی است...
و دعایی ناقابل که بدرقه ی راهت میکنم تا روشنایی بی نظیر...
آمین...التماس دعا
راستی مبین این روزها همه ی زمین و زمان رو 7 تا دوست داره..
و از همه چیز 7 تا میخواد...
زهرا(مامان پارسا)
5 مرداد 92 11:50
وقتي يه همچين جملات پاك و نابي رو اينجا ميبيني اصلا نبايد تعجب كني به خاطر مادري كه پشت اين قضيه وجود داره!!
يك بار ديگه هم گفتم هدي تو حقته كه مست اين درهاي گرانبهاي مبين بشي.

مبين عاشقتم كه اينقدر مهربوني خاله.



ممنون زهرای خوبم
شرمنده ی مهربونیت شدم...
بهترین ها برای تو و پارسایی که عاشقشم...
ببوسش....
مونایی
6 مرداد 92 14:40
فدای تو بشم من مبین، فدای همه ی همه مهربونیات.

عزیز کوچولوی مهربون.


زنده باشی مونایی عزیزم
پسر باوقار و آروم و مهربونت رو عاشقم...
ببوسش
صدف
7 مرداد 92 1:23
کلمه به کلمۀ حرفات رو حس میکنم چون منم روزی هزار بار این صحنه ها رو تجربه میکنم .
گاهی از این همه مهربونی و احساس پاک اشکام سرازیر میشه و فقط به خدا التماس میکنم تا همیشه احساسشون انقدر پاک بمونه ، پاک و بی غل و غش


می بینی تو رو خدا صدف...
گواری وجودت که از آراد جز این انتظار نمیره..
آرادی که پسر مهربون ترین صدف دنیاست...
مامانی زهرا
7 مرداد 92 2:18
هدی عزیزم خدارا شکر میکنم که بعداز چندسال انتظار چنین پسر باهوشی به ماعطاکرد بازبان شیرینش دل مامانش وهمه ی اطرافیا رومیبره مثل اون روز که به من گفت خدانکنه ماشین بهت بزنه چون تومهربونی مامانی زهرا به من بزنه که بآین حرفت دلم رولرزوندی پسر خداهمیشه حافظت باشه اللهی صدهزار مرتبه شکر


من فدات مــــــــــآدر...فدای تو و پسرم...
این پسر لقمه ی دست تو رو خورده...
عاشقتونم
دعای خیرت بدرقه ی راهمون...
باش مادر..باش.
هاله
7 مرداد 92 23:33
فدای دل کوچولوی بزرگش بشم که اینقدر پاک و زلاله


عاشقشونم..
معصومیت محض!
شادی
11 مرداد 92 18:56
بس که مهربونی پسر .
بس که پاکی !

هدی !
به اندازه ی هر " دوستت دارم " هاش ، هزاااااار بار ببوسش از طرف من


به اندازه ی هر دوستت دارم...
دلم هزارررر بار....می میره براش..
مامان بهادر
13 مرداد 92 16:12
وای که چقدر لذت داره بوسه ها شیرین زبونیها و مهربان بودنشان


خیلی سپیده...خیلی..
مامان. آراز
14 مرداد 92 22:02
من ضعف میکنم با این مکالمات شمااااااااااااااااااااا


ایشالا روز بلبل زبونی آراز خان
صوفی مامان رادمهر
17 مرداد 92 9:26
وایییییییییییی دلم ضعف رفت برای این نجواهای عاشقانه ات مبین... من عاشقتم دوست دارم بوسمتم می کنم...بذار ببینمت


عزیزی....خیلی