کبکِ بی برف من...
یا ماشاالله...
ما این روزا مصداق **عین کبک سرشو کرده تو برف** رو داریم
یه کبک کوچولو...که وقتی میخواد قایم موشک بازی کنه فقط کافی ما رو نبینه...هی میپرسه: ممی اوجاست؟
ماهم باید بگردیم پیداش کنیم...اگه یکمی دیر کنیم...زود خودش میگه...مَ ایندام!!!
فدای فکرای کوچولوت...
پرنده ی مامان چیزی به کباب کردنت نمونده!!! بهت میگم: الان میام میخورمت...هاااام..میگی نه نه...تردیدم!!! (ترسیدم)
و اینگونه "ممی تردید" به تردیدم! تبدیل میشود...ماشاالله
شکرالله
خداحافظت باشه...نفسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی