امتحان و جايزه
عشق كوچولوي من
از وقتي فهميدم تو رو دارم يكي ديگه از امتحانهاي زندگيم شروع شد
امتحاني كه بايد توش نشون ميدادم صبورم
قبول دارم خيلي جاها نمره كم اوردم و تجديد شدم ولي با كمك بقيه مخصوصا باباي مهربونت و ماماني عزيزت دوباره قوي ميشدم
حال بد من عنوان اين امتحان بود...
ميدونم شايد همه بگن همه ي بارداريها اين عواقب رو هم داره
ولي من تموم حالات بد رو تجربه كردم...از تهوع تا خونريزي معده وبيمارستان و بستري و..استراحت مطلق وراهي شدن به اهواز
اخه ماماني اينا {مامانم} براي كار باباجون چندساله اومدن اهواز...باباي مهربونت هم با عشق به تو و من اين شرايط رو پذيرفت نفسم
الان دقيقا۵ ماه و۲۳ روزه كه من و تو مهمون ماماني و اهواز هستيم و بابايي هر چندوقت يبار بهمون سر ميزنه
پسرم اگر جايزه ي اين امتحان و سختيها و شرايط تو باشي همه اش فداي يه تار موت
دوستت داريم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی