مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

" دَ دَ دَ "

1391/10/21 12:47
نویسنده : مامان هدي
433 بازدید
اشتراک گذاری

فقط باید مــــــــــادرِ مبین باشی تا بدانی " دَ دَ دَ "در پایان هجده ماهگی یعنی چه!

و این جمله ی عمیق را در پایان نوزده ماهگی کمی واضح تر بشنوی!

که نتیجه اش میشود..." دَ نَ دَن " !

منتظریم تا این جمله ی گرانقدر و عالی مقام واضح تر شود...........................

من به خود میبالم..برای مادرِ تو بودن...اینکه مالِ منـــــــــی!

شکر خالقِ مبین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

خاله کوثری...
21 دی 91 12:34
پس منتظر میمانییییم.....


خوب که چی؟؟ فکر کردی میگم! ههههه عمرا!حدس بزن خودت
صدف
21 دی 91 13:29
من بگم ، من بگم یعنی چی؟ هدی جونم ، هدی جونـــم من میدونم یعنی چی . یعنی بریم خونه خاله صدف ، من میدونم ، من میدونم مُمی جونم منظورش همینه . آخه بابا این خاله صدف مُرد از این دوری

صدف....ترجمه ات خیلی باحال بود.....زنده باشی دوستم ...مییایم خاله ایشالا....اینقدر دلم تو و اراد رو میخواد ...خیلی مهربونی.

بهار
21 دی 91 14:19
یعنی چی اونوخ؟؟؟
مریخی حرف میزنی مبین؟ نداشتیمااااااا!!!

بخدا مریخی نیست...د ن دن...بگم متوجه میشید چی میگه...یه جمله ی نهی!هههه بیست سوالیه

خاله ندا
21 دی 91 15:13
اوووووووووووم
حیلی سخته خاله
یکم کمک..

خاله مامان همش بهم میگه...هرکار خطرناکی که میخوام بکنم میگه منم یاد گرفتم

الهه مامان گلسا
21 دی 91 15:24
مبین عسلم مامانت گفته گویشت مثل گلساست
اگه گلسا همچین چیزی بگه یعنی "دست نزن"

اخ قربون گویش گلسا برم...
احسنت به الهه...
مبین میگه دست نزن...جالبه به من میگه ههههه
الهه ببوس اون روی ماهشووووووو دلم براش تنگ شد

سوسن (مامان پرنسس باران)
22 دی 91 3:04
ای جونمممممم...خب مامانی پسملمون پله های

ترقی رو یکی یکی طی می کنه خب...

فدااااات مبینم.....


خدا روشکر برای بالندگیش...
زنده باشی سوسن مهربونم
زهرا(مامان پارسا)
22 دی 91 10:00
هدا جان بعد از چند روز نیامدن ماشاءالله دیدم کلی خواندنی دارم . فقط میتوانم بگویم هزار ماشاءالله به گل پسر فرشته ات با این شیرین زبانیهاش و فهم و درایت اجتماعیش. و خودت بهتراز هرکسی شاکری و این گفتن نداره. لاحول ولا قوه الا بالله. موفق باشی دوست عزیزم.


ممنون زهرا جان خیلی لطف داری به مبین..
به روی چشم...
پارسای عزیز رو ببوس...
هزار ماشاالله به همه ی بچه ها
مامان رانيا
22 دی 91 12:18
هههههههههه. حرف هاي خوب نتيجه اش


بله..........
ساناز
22 دی 91 18:01
مامیش من فهمیدم فکر کنم !

یعنی دست نزن!

اره؟


به قول مبین ابتین...ایه یعنی دست نزن
شادي
23 دی 91 3:29
قربونت برم كه انقدر شيرين حرف ميزني .

راستي مبين ، تو دل منو بردي ها .
مي دونستي ؟!


نمیدونستم خاله....
خوب اخه ما کوچولوها دلبریم دیگه هممون....
خدا بهار لپ گلی رو واست ببخشه...ببوسش
مامان آراز
24 دی 91 12:37
یعنی چی اونوقت؟

عجب سخته ها

خوب یعنی دست نزن دیگه ...ههه

مونایی
24 دی 91 15:37
باشه ، دست نمی زنم .


خلاصه د ن دن....