زبان خوراکی...
هوالمبین...ماشاالله
از علایق خوراکِ تو تا بحال چیزی ننوشتم
دلم خواست...به شکم برسیم کمی::::
من عاشق این روزهای دالی تو هستم....لاحول ولاقوه الا بالله....
دَن دین دی...نارنگی...فقط در حد پوست کندن و چلوندن
بوتی تا..پرتقال...خیلی دوست داری
آدامس..همان ادامس خودمان...عاشقش هستی...فدای کامل گفتنت.
آنانا...کمپوت اناناس رو عاشقی با آبش
دون دون دو...تخم مرغ!
مانانی...ماکارونی...خیلی برات لذت بخشه خوردنش عزیزم
دین دَنی..سیب زمینی...تنها غذایی که نه نمیگی بهش...منتظرم بگی دیب دمینی!
پولو...خیلی بانمک میگی...با دست دونه دونه میخوری یا من برات مثل ژاپنی ها توپ های کوچولو درست میکنم
مووو...موز در حد پوست کندن..گاهی هوسی!
اَنــــــا...انار...لذت بخش ترین میوه!
ماااااس...ماست...انگشتی میخوری.
اَندور...انگور ...عاشقش هستی مثل مادرم.
دوب....سوپ...مزه اش خوش باشد طالبش هستی.
تَبَلو...انواع کیک ها و شیرینی های خامه ای و کاکائویی....مثل من و بابایی فقط نگاه و ناخونک!
دووو...دوغ و شیر و هرمایع سفید رنگ!...هردو رو دوست داری و نوش جان میکنی
مانی...ماهی...عجیب مشتاق این غذایی....و من خوشحال.
اَندودَر....انگشتر...که منظور چاک چاک و هر نوع پفکی که حلقه ای باشه و بره تو انگشتت مثل انگشتر!...دوست نداری و مثل مامان و بابا اهل تنقلات نیستی!
دیب...سیب...خیلی دوست داری
اییار...خیار...بسیار محبوب...به شرط برش های گرد!
اَبیج...یا اَبیش...هویج....به هویج و چیزهایی که شبیه ش هستند...عاشق ابیچ گفتنت هستیم
نوووو....نون تست سه نان رو عاشقی...بقیه نون ها رو هم خیلی لذت بخش میخوری مخصوصا بربری.
دوشت....گوشت...کباب و گوشت خورشت و...عاشق کبابی...الحق که حلال زاده به دایی اش میره!
توتیش....ترشی...از وقتی بابا شوری گوجه انداخته...میگی!
آبدوش....ابگوشت و کله پاچه..یبار اهواز مامانی ابگوشت درست کرد...گفتی ابگوشت...دیشبم دیگ سفالی رو دیدی زود گفتی ابدوش..بابا ذوقی کرد دیدنی!
دَبیییییـــ....سبزی...سبزی خوردن که گاهی میخوری..
اَ اینا....که از ایناست و معلوم نیست چیه!
به به...شامل تمام بـــه هایی که میخوری و نمیخوری
این کلمات را خودت بکار میبری...بقیه را تکرار میکنی....به سرعت...با همین اهنگ گفتاری خاص خودت....خواه این کلمه...بستنی باشد که دوست نداری خیلی...و طوطی وار همه ی کلمات رو تکرار میکنی...
و ابزار استفاده رو هم خوب میشناسی....دادو(چاقو) که خودت زود میگی بَده...حتی اگر دست من باشه!
دا دُُ...قاشق...که میگردی و کوچکش را پیدا میکنی و گاه به ملاقه رضایت میدهی
دَندا...چنگال....فقط برای ماکارونی و کمپوت ها...
از مزه ها هم فقط ترشه رو خوب میشناسی و میگی...تُ تـــــه!
ژله های فرمند...چوب شور ترجیحا کنجدی...چیپس خلال...انواع ته چین ها(که این یکی ارث ذائقه پدر است)...بیسکویت باغ وحش...ابمیوه همه جوره اش...دلستر کمی...زیتون...بیسکوییت لگسوز قرمز...و دیگه یادم نیست...
ولی..کاش این رفت و امد بین ٩ و ١٠ رو بیخیال بشی پسر...برو به ١١ برس...با سلامتی و صحت و عافیت...
عاشق روی ماهتم...زبون شیرینت...قند نقلی مامان...
خدا..سلامتش بدار...تا قیامتت..آمین.