بابا جون!
بنام مهربانترینم...
میدونی پسرم مدتی بود به بابا یه وقتایی برای دلبری میگفتی بابادون!
ولی از بعد از دلتنگیِ سفر چند روزه امون به اهواز...
دیگه بابا نمیگی!
یعنی محاله بابا رو ببینی و با اون صدای ظریفت نگی...بابا دی..بابا جی...بابا دو...که منظور همون باباجون خودمونه!
اینقدر طنازی نکن نُقلِ شیرین من...
این روزها که هوا سرد است...با یک فنجان چای گرم...عجیب میچسبد بوسه های نُقلی تو.
فدات.همین.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی