مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

بجا...

1391/8/5 16:58
نویسنده : مامان هدي
393 بازدید
اشتراک گذاری

شب...بعد از هیاهوی روزمان...

خانه ی عشق ارام و خاموش...

تو مشغول شیر خوردنی..بابایی پیشنهاد دیدن فیلمی دونفره  را میدهد...

خوابت گرفته و مبارزه میکنی و شیره جان میخوری...

فیلم شروع میشود...از بابا میپرسم...اسمش چیه؟؟

تو؛ پسرکوچولو بجای بابا بلند میگی :مُمی...(مبین)

و  دل ما را آب خودت میکنی...

عاشقیم تو راکه اینقدر بجا جواب میدهی!

ماشاالله شکرالله....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

بهار
5 آبان 91 18:16
مبین فهمیده که تموم زندگیتون شده...
فهمیده که همه عشقتون شده...
انگار تحمل هیچ رقیبی رو هم نداره...
همه چیز زندگی یعنی مبین...
کاش بودم و محکم میبوسیدمش که اینقدر دوست داشتنی شده...به جای من میبوسی مبینو؟


میبوسم...محکم بجای تو!
راستی اگه اقای مهربونم بطلبه شاید عید غدیر بیایم....اونوقت میتونی ببوسی

ممنون برای کامنت های پر از لطفت....اولین نفر!
بابایی فدات...
5 آبان 91 19:03
چقدر لذت بخشه همیشه بگوش بودن...
وچه لذت بخش تر زود جواب دادن..!
الله اکبر...
اشهد ان لا اله الا الله
اشهد ان محمدا رسول الله ص
خدایا دعوتم نمودی...؟
تا با تو سخن بگویم...
لبیک خدایا لبیک...
یعنی چشم...بی درنگ!
چه افتخاری بالاتر از این...
تشرف به محضر خـــــالق هستی...
و عرض ارادت وبندگی...
ونماز...
چه باشکوه است...
سخن گفتن با خـــدا...
با تن و جـان...


بابایی.....عاشقتم!
مامانی زهرا
5 آبان 91 21:26
فدای حواس جمعت بشم باهوش ماشاالله قربونت مامان هم نی نی بود باهوش ونکته بین بود فداتون...66


وییییی چقدر حال میده بگن شبیه مامانتی...مرسی مامانم
مامانی زهرا
6 آبان 91 3:47
هدی جان ازت میخوام موقع شیردادن برای خاله دعاکن تامبین امین بگه شاید نفس پاکش زوترپیش خدابره ومستجاب بشه اژهمه التماس دعا99
ه



من فدات مادر...
فدای دل نگرانت...
من فدات مادر..
چشم چشم چشم
بانو
6 آبان 91 8:54
ماشالا به پسر زرنگ و حواس جمع ... از نظر مبين روي تمام صحبتهات بايد با خودش باشه هدي جان.... به جاي منم ببوسش


اره...دقیقا..به روی چشم...وب اپ کن بانو جان!
مامان آراز
6 آبان 91 12:16
ای جونم عزیزم اسم همه چی مبینه خوووووووووب بهترین اسم زندگیتون مبین باشه همیشه
مامی گل
6 آبان 91 15:50
فقط و فقط اونم از اون محکماش


ماهم میبوسیمتون
الهه مامان گلسا
6 آبان 91 16:51
ممی نفس می بوسمت


ممنون خاله الهه...بوووس
خاطره مامان بردیا
6 آبان 91 17:17
من فدای این ممی کوچولو که انقدر شیرین حرف می زنه


زنده باشی خاطره جان
خاله کوثری...
6 آبان 91 19:51
الهی......جوووووونم.....فوژولوی من....قربون گوشای قشنگت عزیزدلم....پیشت بودم میخوردمت....


فوژولو رو خوب گفتی...هههه
صدف
7 آبان 91 2:07
"ممی" من از اینجا با خوندن این نوشته ها دلم پر میکشه برات ، وای به حال دل مامان و بابا و فامیل راه دور
خدایا خودت حافظش باش
بوس بوس هزار تا بوس برای "ممی" عشق خاله


مرسی که اینقدر مهربونی.....تو هم مهربونی رو معنا میدی....اینو واقعا گفتم!
خاله ندا
7 آبان 91 15:11
عشقی نفسی دلبری...با این کارا دل همه ی مارو بیشتر میبری باهوش ترین پسر دنیای خاله


ای ول به باهوش ترین پسر دنیای خاله!
شادي
8 آبان 91 17:21
اي جاااااااان ، " مُمي "

هدي مُمي خاله رو ببوس


به روی چشممممممم
بوسیدم ممی رو
صوفی مامان رادمهر
10 آبان 91 12:20
اووووووووخ خوشمزه من.. ممی نازم... من اینجا دلم ضعف رفت چه برسه به مامان و بابا


ما بیشتر...