مبين مبين 13 سالگیت مبارک

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

پاییزتان عاشقانه

1391/6/30 15:12
نویسنده : مامان هدي
544 بازدید
اشتراک گذاری

من عاشق پاییزم...عاشق روزای اول مهر....

عاشق اون همه همشاگردی ها و خنکی هوا و بوی کفش و کیف نو و لباس تمیز و کیف و جامدادی های فانتزیم..پاکن هام شکل دار بود...دفترهام جلدهاش خاص...

عاشق صف و از جلو نظام و یه عالمه دوست...عاشق بوفه ی مدرسه و ساندویچ هایی که عمرا با ساندویچ خونگی عوضشون نمیکردم...حتی اگه نون پنیر گردوی مامان تو کیفم بود بازم اونا یه چیز دیگه بود...ولی همون نون پنیرم وسط زنگ ورزش آی مزه ی چلوکباب میداد...:)

من عاشق مسیرهای برگشت بودم...با زینب ...فائزه...نصیبه...سمیرا!کلی بستنی و حرفای دخترونه و گاهی مسیر رو دور کردن و گاهی روی لبه ی جدول راه رفتن و مسابقه نیافتادن و گاهی دویدن و یه سنگ پیدا کردن و باخودمون همراه کردن!

عاشق اب خوری مدرسه ام چقدر با دست اب خوردن میچسبید...هیچ وقت لیوان نبردم تا مامور اب دلش بسوزه و بذاره با دست اب بخورم...عاشق همیشه دیر رفتنام و همیشه اسممو نوشتن و همیشه دویدن تا خود مدرسه!:))))

من عاشق مهرم..عاشق پاییز...عاشق رنگاش و برگای خشکش و هوای سردش و انتظار برای زمستون وبرف!

و امسال...

یه پسرکوچولوی مدرسه ای داریم ما...

محمدشهاب...شیرین ترین پسر دنیا....کلاس اولی...پاییزت مبارک...

شهابم...چقدر زود بزرگ شدی داداش! چقدر زود...واقعا یه چشم به هم زدن بود....

برات ارزو میکنم....بهترین ها رو...همان که لایقش هستی...موفقیت ها ...ان شاالله خبر قبولی دانشگاه و دامادیت داداش کوچولوی عزیزم...دلتنگتم....عاشقتم...

دوستت دارم داداشه آجی!

و مبین...هی کوچولوی من...تو اینقدر زود بزرگ نشی؟! اروم اروم...باشه...بذار من باهات عشق کنم...یعنی 5سال دیگه تو هم میری مدرسه...ای جـــــــــانم...انشاالله...

و من میشم مادر یه پسر کوچولوی مدرسه ای...

منتظرم...تا اون روز رو به تو هم تبریک بگم....همینجا....فدات مامانت!

دوستتون دارم عشقای کوچولو....تا همیشه پشت هم باشید برادرانه

پاییزتان همیشه عاشقانه! 

خدایم..

شهابم اولین قدمهای مسیر علم رو برداشت...خودت پشتش باش...دستش رو بگیر...نگهبانش باش...به خودت میسپاریم تا بهترین شود....آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامی یاسین و یسنا
30 شهریور 91 16:14
ارزو میکنم هر ارزو یی اجی هدی واسه داداشش داره بر اورده بشه زود زود به چشم بر هم زدنی دانشگاه رفتن مبین و دایی محمد شهاب رو هم میبینی انشا الله


ایشالا.......و دانشگاه سید یاسین ان شاالله
بهار
30 شهریور 91 17:03
باز آمد بوی ماه مهر...
بوی بازیهای راه مدرسه...
چقدر خوب بود...چه کیفی داشت...
فک کن...مبین بره و همه بساط دایی کوچولو رو به هم بزنه ...دفتراشو پاره کنه...خط خطی کنه...خخخخخخخخخخ!!
روزی که مبین بره مدرسه هم خیلی دور نیست...
در پناه خدا دایی شهاب...خوشیخت باشی!



مرسییییی اره اتفاقا بچه ام عاشق دفتر و کتاب و قلمه روزی سه بار ما رو مجبور میکنه جوجه بکشیم براش...ههه


مونایی
30 شهریور 91 17:24
مبارک شهاب نازنین باشه ...


مرسی...ایشالا روز مدرسه ی بهراد
صدف
31 شهریور 91 12:30
مبارک باشه شهاب جان ، دست خدا همیشه همراهت



ممنون صدف مهربونم
سعیده
1 مهر 91 11:20
اولین روز مدرسه داداش کوچولوت مبارک عزیزم.........به امید روزی که مبین رو بفرستی مدرسه انشاالله


ان شاالله....روز مهدیار کوچولو
صوفی مامان رادمهر
1 مهر 91 13:41
موفق باشی محمد شهاب عزیز... وای فکرشو بکن مبین با لباس مدرسه....دلم رررررررررررررررفت


میگم صوفی چه خوب بچه هامون با هم میرن مدرسه
مامان آراز
1 مهر 91 17:34
نازی شهاب جون امسال میره کلاس اول؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ایشالا برسه روزی که مبین خان هم کیف و کتاب برداره بره مدرسه


ممنون...ایشالا روز اراز خان
بانو
2 مهر 91 9:42
ايشالا يواش يواش و آسه آسه بياد اون روزي كه مبين جان بره كلاس اول و تو بياي از اون روز برامون بگي....
شهاب عزيز هم ايشالا تو همه مراحل زندگيش موفق باشه
بوس بوس


ممنون بانوی مهربون...
ان شاالله
شادي
2 مهر 91 12:21
هدي !
بند دلم پاره ميشه وقتي ميگي " داداشي " .

ميبيني داداش چقدر خوبه . چقدر عزيزه براي خواهر ؟!

آرزو ميكنم شاهد تمـام موفقيت هاي شهاب عزيز باشي .

مباركش باشه .


خدا داداشت رو برات نگه داره...
و داداشت رو غریق رحمت...
زنده باشی
ساناز
2 مهر 91 16:22
مبارکه داداش کوچولوی هدی اولی شدنت...



ایشالا روز ساممممم
سمیرا مامان آنیتا
4 مهر 91 13:54
وای چه عکس دلبرانه ای
من شهابتون رو خیلییییییییی دوست دارم .. ایشالا که تو تحصیل موفق بشه و مایه افتخار خانواده


مرسییییییییییی ایشالا....ممنون بابت دعای قشنگت
مامانی زهرا
5 مهر 91 2:42
اول مهر 1371...
اول مهر 1391...
اولین وآخرین...چقدر لذت بخش است...وقتی کودکت راهی مدرسه میشود...عزیزمادر...امیدوارم این روز شیرین را تجربه کنی...


فدای این دقتت مامانی مهربونم....عاشقتم...
الیسا
6 مهر 91 14:16
مبارک است ... هر روز شاهد موفقیت هر دوشان باشی.

شهاب نازنین مرد بزرگ فرداها : من هم برای دعاهای خواهرت آمین گفتم .

مبین جان تو هم ابرمرد خواهی شد ...به امید گام نهادنت در مسیر خوشبختی.


ممنون برای دعاهای قشنگت الیسای عزیزممممممممم
بابایی فدات...
28 مهر 91 19:17
همرنگی مسیر همدلی است...
وهمدلی به یکدلی می انجامد...
و خـــــــــــــــــــــدا...
دوست دارد این جماعت همدل را که به یکدیگر دلداری می دهند...
وهمدیگر را دلگرمی می بخشند...
که هم لذت بخش است وهم آموزنده...
یــــد الـلـه مــع الـجــمـاعــة
دست خدا همراه شما بانوان
نجیب
صــبـور
پاکدامن
بــا ایمـان
ومادران مردان وزنان آینده این مرز وبوم
ایران عزیز واسلامی...
کاش مردان نیز...
عطر خوش گلستان شمارا بخرند وبه خود بزنند!!!
دخترعـزیــــزم
قدر همدلی ها ومهربونی های دوستان باوفا رو بدون...
مبینم رو ببوس...


چشم بابایی...دوستت دارم..سایه ات مستدام...بهت افتخار میکنم...بابای عزیزممممممممم