مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

یایه...یایه!!!

1391/6/20 17:05
نویسنده : مامان هدي
369 بازدید
اشتراک گذاری

مبین سایه ات کوووو؟؟

و تو چه شب باشه چه روز زود دستهات رو تکون میدی و زمین رو نگاه میکنی و میگی یایه...یایه...

قربونت برم که سایه ات رو شناختی...

سه هفته ای میشه ...

شب توی پارک بهت یاد دادم...خوشت اومد...سایه ات زیر نور چراغ....برات جالب بود....کلی با سایه دستام برات شکل ساختم....از پرنده بیشتر از همه خوشت میاد..گاهی بجای اینکه سایه رو نگاه کنی با دقت حرکت دستامو نگاه میکنی

هر وقت میریم پارک و تو توی کالسکه یا سه چرخه ات هستی از پشت سر دستمو تکون میدم و سایه امو تو میبینی و من میگم مبین مامان سایه ات کو....تو هم زودی دستاتو تکون میدی و میگی یایه..یایه..بعضی وقتا هم میگی آیه....

بابایی شمال که بودیم یهو مثل برق گرفته ها با ذوق گفت بیا این میگه سایه و دستاشو تکون میده...داره سایه اشو به من نشون میده.......بهش گفتم دوهفته ای میشه بهش یاد دادم....

من فدای تو و یایه و سایه و آیه ات....

دوستت دارم طوطی خوش سخنم...

راستی بزرگ شدی ها...

خدا جونم....یه جوری پشت این پسر کوچولو باش که حتی اگر یه وقتایی ندیدت یا ....سایه اتو ببینه و دلش محکم بشه...شکر مهربون خدام

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خاله کوثری...
20 شهریور 91 18:43
فدای یایت بشششششششششششم....وویی دلم خواستت



هووووم بیا پیشم خووووو
بهار
20 شهریور 91 18:54
بهار
20 شهریور 91 18:59
چقدر خوبه که همه پستات پر شده از "بسم الله الرحمن الرحیم"
چقدر خوبه که اینجارو متبرک کردی به نام خدای رحمان و رحیم...
ممنونم ...


ممنون دوستم
مطمئنم خودش خواست شكر
صوفی مامان رادمهر
21 شهریور 91 10:21
آخ که چقدر من دلم سایه ات رو خواست مبین... می دونی چرا برای این که یعنی اون موقع تو پیشمی خب...منم یه لقمه چپت می کنم


پس باید بیرون قرار بذاریمممممم اینبار
صدف
21 شهریور 91 22:53
الهی قربونت برم شازده کوچولوی شیرین زبون


زنده باشی....ببوس شاهزاده ی یکدونه ات رو
الهه مامان گلسا
26 شهریور 91 0:38
قربون خودت و سایه ات عزیز دلم


زنده باشی عزیزمممممممممم
سپید مامان علی
26 شهریور 91 19:46
فدای یایه ات و فدای یایه گفتنت پسر ناناز...انشاءالله همیشه سالم و شاد باشی


ممنون ان شاالله سپیده ی سپید!