صورتیِ پسرونه...
یا لطیف..
مردونه ، زنونه...دخترونه ، پسرونه!
آقا ، خانوم ، دختر ، پسر...
این روزا که خوب معنی این کلمات رو درک کردی....رفتی عضوِ حزبِ باد شدی...تا جایی که امکان داره روی جنسیتت تعصب داری ولی کافیه پای یه چیزایی بیاد وسط!
مثلا تا می بینی من لاک میزنم...بدو بدو میای و میگی : من دخترم، مامان برام لاک بزن! بهت میگم نه تو پسری عزیزم..میگی باشه من پسرم ولی لاک دخترونه بزن برام باشه؟
و البته رژ لب...میگی: بیا باهم لوژ لب بزنیم بعد همدیگه رو ببوسیم جلو آینه بخندیم!
ولی وقتی میخوام برات دمپایی بنفش بخرم زود میگی: من پسرم بنفش دخترونه اس!
یا وقتی همه ی مردا یه جا جمعن، به دخترِ توی جمع میگی من پسرم؛ اینجا مردونه اس!
ولی وقتی پای عروسی و رقص میاد وسط زود جبهه ات عوض میشه : من پسرم ولی دخترونه میام پیش زنونه...
بهم میگی: مامان من پسرم...دایی شهابم پسره! یسنا دختره...زهراساداتم دختره...
میدونی من دخترم و بابایی پسر...اما کافیه از دست بابا ناراحت باشی..._ بابا منم میرم پیش مامان دخترش بشم...تو پسر باش!
استدلالت هم از دختر و پسر...همین رنگ شناسی قویته! چون رنگای دخترونه رو میشناسی دخترا رو از روی رنگ لباسا...لاک زدناشون...دامن و گل سرشون تشخیص میدی!
یه بحثی داری با دخترای دور و برت سرِ کارتون های دورا و کیتی و توت فرنگی! درسته شخصیت اصلی دخترِ...ولی تو عاشقشونی...و حاضری بخاطرِ دیدنشون بگی باشه من دخترم بذار ببینم!
راستی پلنگ صورتی! خیلی دوسش داری و نمیدونی که پلنگ صورتی چرا صورتیه...برای همین اصرار داری تولدِ پلنگ صورتی بگیریم برات...فک کن یه تولد صورتیِ پسرونه
خیلی وقت بود داداش میخواستی...چند شب پیش بهم گفتی مامان من داداش دارم دختر میخوام..
میگم خواهر میخوای؟ میگی آره دخترِ خواهر.
خــــــدای عزیزم...به دلِ من و مبین نگاه کن..صلاح و استجابتش با تو...
دوستت دارم پسرکوچولوی مامان هدی.