عابر بانک!
یا لطیف...
عزیزک دلم....چقدر از عشقت به این خودپردازها بگم تا بدونی محــــــــــــــــــــــاله از کنارشون رد بشیم و این مکالمه رو نداشته باشیم!!!
_ مامان کارت آوردی؟
_نه پول نمیخوام
_حالا یه نگاه کن تو کیفت! شاید پول نداری...
_نه کارت نیاوردم اصلا
و خوشبحالت میشه وقتی من پول میخوام و میرم سمتشون...تو زودتر از من اونجایی...و اصرار داری که بلندت کنم
میری بالا و خیلی حرفه ای تمام مراحل رو انجام میدی.....فقط رمز رو من میزنم ....پول رو میگیری و رسید و کارت رو....
یه حس رضایتی تو چهره ت می شینه که منم عشق میکنم.
راستی یه چیزی....اگر دو سه روز پشت سر هم از کنار عابربانک های محبوبت رد بشیم و کارت نکشیم....باید حتما حتما بازیشو انجام بدیم...یعنی کارت مترو رو میذاری توش....بعد به صورت فرمالیته مراحل رو انجام میدی و یه قبض رسید از روی زمین برای خودت پیدا میکنی و باز با همون حس رضایت میای پایین.
خیلی دوستت دارم مبین....تو برای من یه عشق خاصی، مثل بابات.
خدایا به تو میسپارمشون.