یک قرار کتابی!
نابِ من
علاقه ی شیرینِ تو به کتاب باعث شد تا تصمیم بگیریم اولِ هر ماه خریدِ فرهنگی داشته باشیم....
و این شد یک قرار بین ما!
در این فاصله ، اگر کتابی ، نوشت افزاری جایی دیدیم و خوشمان امد توی لیستِ خرید فرهنگی اولِ ماهمان می گذاریم...و تو خوب قرارمان را درک می کنی...دوستش داری و انتظارش را می کشیی..تا اولِ ماه برسد.
بازی و اندیشه ی فردیس را به شهرِ کتابِ اینجا ترجیح می دهم...آنجا باصفا تر بود...گاهی فکر میکنم شاید اینجا بزرگترها دنیایِ دیگری برای بچه هایشان می خواهند!
هرچه هست همین که من و تو و گاه بابایی..شال و کلاه می کنیم و قدم زنان از کنارِ پارکِ پله ای میگذریم و به اقایِ منتظر سلام می کنیم و چند دقیقه ای به شهرِ کتابِ پر زرق و برق میرسیم...کافیست برایمان.
آنجا که می رسیم...تو با اشتیاق کتابها را زیر و رو می کنی...سنجیده انتخاب می کنی...به همان یکی قانعی...خوب نگاه می کنی...و پیشنهادم را پذیرایی...
اینها برای من دنیا دنیا ارزش دارد عزیزکم
برای من ارزشمند است...این مناعتِ طبعِ تو...اینکه توی این شهرِ پر زرق و برق ،فقط کتاب هایش را می خواهی...اسباب بازی هایش را می گذاری برایِ انها که باید! برای آن وقت که شاید!
اینکه برایت مهم است جلدِ دفترِ نقاشی ت طرحِ باب میلت باشد...که بینِ ان همه طرح اگر نپسندی می گویی ..نه نمیخوام اینا رو دوس ندارم بعدا بخریم.
و من نیز به همان دو قفسه ی انتشارات صابرین اکتفا می کنم...
وقتِ برگشت ، ابنبات چوبیِ همیشگی را لیس میزنی و کتابِ عزیزت را محکم می چسبی... برایم شیرین زبانی می کنی...و من گوش هایم را به حرفهایت....چشم هایم را به وجودت...دستم را به دستت می سپارم...قدم هایم را کوچک تر برمیدارم..تا بلکه زمان کمی آرام تر بگذرد!!!
خــــدا جانم...قلبش را حافظِ کتابِ مبین ات کن....ان شاالله
الحمدلله.ماشاالله.شکرالله.
+ هر ماه تو یک کتاب انتخاب می کنی به سلیقه ی خودت...و بقیه را من برایت برمیدارم...دور از چشم تو...برای وقت تشویق!
+به زودی پستی برای ثبتِ کتابهایِ کودکی ات می گذارم.