توپٍ دلدلی...
یا ماشــــــاالله...
درست در یکسال و هشت ماه و 13 روزگی...
اولین شعرهایی که با هم کامل خوندیم...شعر ماندگار* یه توپ دارم قلقلیه*
یه توپ دارم...دلدلی
سرخ و سفید و ...آبیه
میزنم زمین...هبا ده
نمیدونم تا....دوجاست؟؟
من این توپ رو...نَ دو دَم
مشقامو خوب...بِ دِش دم
بابام بهم ....عیدادِه
یه توپ...دلدلی...دِرمس!(قرمز)
ــــــــــــــــعاشقه دنبه داری گفتنت هستمــــــــــــ
ببعی میگه....بع بع دونده دایی نه نه..
دوست دارم روزی هزار بار با هم بخونیم......هـــــــــــــزار بار....من سیر نمیشم..از حرکت لبات...از برق چشات به وقت جواب ...از آهنگ صدات...از خنده هات...از تو مبین...از تو سیر نمیشم..
فدای تو بشم مادر...زنده باشی ترانه ی خوشبختی من.
خــــــــــــــدا شعر کودکی اش را شنیدی؟؟ شعر خوشِ زندگی اش با تو...خوشا به حالم که خدایی چون تو دارم...شکرالله ماشاالله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی