مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

یک اپیزود...

1391/11/5 15:04
نویسنده : مامان هدي
356 بازدید
اشتراک گذاری

یالطیف...

زمان : این روزهای ما

مکان: خانه ی کوچکمان

مشغولم...گویی یک مادر همیشه باید مشغول باشد...تو هم مشغولِ کشف دنیای بزرگِ مایی...گویی چیزی را بخواهی و نیابی!

مبین: ماما توپ؟؟

من: توپ چی؟؟

تو:توپ اوجاس؟؟ اوش؟؟

خنده ام میگیرد...میگویم چی؟؟

تو: اوجاس؟؟ حرکت دست و سرت اوجاست رو بامزه تر میکنه...اوش؟؟

من: نمیدونم بگرد پیداش کن! شاید اونجاست...با دست به زیر میز اشاره میکنم...

تو: اونداس؟؟ نه نه نه نه! اینداس!میخندی...پیروز!توپ کوچکت درست پشت سرت بود!

توپت رو برمیداری و شوت میکنی...من عاشق این بازی های پسرانه ام...

شکرالله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

سپید مامان علی
5 بهمن 91 15:07
هدی جون فدای انگشتان طلایی ات که چنین زیبا می نویسی
ادم از خوندنشون سیر نمیشه
فدای مبینم برم که اینجور کوکانه بازی می کند


ممنون سپیده...خیلی پاکی...قبلا هم بهت گفتم...دوستت دارم دوستم
خاله کوثری...
5 بهمن 91 22:03
هدا نمیدونم چیکارش کنم...نمیشه خوردش!...وویی چه وحشتناک قشنگ حرف یزنه........
.
.
هزار ماشاالله.............


شنبه میاد خونتون هی وسایلش رو گم کنید هی بهتون بگه اوس اوجاس...صبر کن خواهر
شادي
5 بهمن 91 22:46
جوووووونم
اوجاس ، اوش


هههه اوس اوجاس؟؟ یاد قهوه تلخ میافتم...ههه
مامان ساره
6 بهمن 91 10:28
جوووووووووووووون

بعدش كه خنديد و توپشو نشون داد، بهش بگو اي كلك باز!!!
بعني پارسا غششششششش ميكنه از خنده. كيف ميكنه اساسي


کلک باز...خوشمان امد
باشه بهش میگم...مبین کلا زیاد کلک بازی میکنه ...هههه
قربون خنده های پارسایی
صدف
6 بهمن 91 12:10
واااااااااااااای به خدا دلم براش ضعف میره . آراد به اونجا و اینجا میگه " اِجا " ههههههه قربونشون برم


اخه اینا نمیدونن همه جاشون قشنگه هم دینجا هم اجا...ببوسش مهربونم رو
مامان آراز
6 بهمن 91 17:13
منم عاااااااااشق بازیهای پسرونه هستم با داغون کاریاشون


پسرا رو عشقه...ههه
خاله ندی
7 بهمن 91 2:08
ای جوووووووون
جوووووووووووووووووون
جووووووووووووووووووووووووووووووووووون
آخه چی میتونم بگم عشق طلایی خاله؟!!
هزار مااااااااااااااااااااااشاالله


عشق طلایی خاله...
کی بره این همه راهووووووو
مونایی
7 بهمن 91 2:12
جون دلم .


بانو
7 بهمن 91 8:08
اي شيطون مامانتو دست ميندازي؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ههههههههههه


میبینی بانو...بجه های این زمونه ان
مامی یاسن و یسنا
12 بهمن 91 10:10
بیا دیگه دلمون تنگید .....


منم دلتنگم...اومدم بیا