مبين مبين ، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

لطفا خودتون را معرفی کنید؟!

1391/6/20 18:03
نویسنده : مامان هدي
407 بازدید
اشتراک گذاری

بسم الله الرحمن الرحیم

تو:اَبــــــــــــــر...همیشه وقتی بسم الله میشنوی یاد نماز و اکبر و...

سلام...سلام

عاشق سلامی...حتی اگر دونفر توی تی وی بهم سلام کنن تو هم میگی یم...لم...ایم...*همه با فتحه*و سرت رو محکم تکون میدی از پایین به بالا....

تو: یم...همراه تکون سر

مبین اسمت چیه؟؟

تو: مُنی!

مبین مامان بگو اسمت چیه؟؟!

...مُمی!

اقا خوشگله اسمت چیه؟

...مُمین!

اسمتو میگی؟؟

..مُمِ

من فدای تو و این همه مبین گفتنت که با لبخند و اروم میگی...اگه زیاد ازت بپرسم و پشت هم یهو میگی عمه...!!!!!!!

چند سالته؟؟

تو: دو

مامان یه سالته بگو یک! حالا چند سالته؟

...دو

مبین چند سالته؟؟

...دو

من فدات بشم که با دوران بارداری حساب میکنی و میگی دو!!!

مامان دوستت دارم تو منو دوست داری...؟؟

تو: نه!

مامان دوستت دارم تو منو دوست داری...اره؟؟ سرمم تکون میدم

تو با لبخند...آیه.....سرتم تکون میدی...یهو میگی نـــــــــــــــه!

میای بغلم بوست کنم؟

و بوسه های محکم و صدا دارت که از همون جا که نشستی هوایی روانه ام میکنی بعد بدو بدو میای بغلم و منم بدو بدو میرم پیش خدا و میبوسمش و برمیگردم...

بقیه ی احساسات غیر قابل توصیف...

این گفتگو از هفته ی اخر پانزده ماهگی اتفاق افتاد تا امروز....

الحمدلله...شکرالله...ماشاالله

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

بهار
20 شهریور 91 18:45
فداش بشم...خوندم و کیف کردم...خندیدم...چقدر خوشگل حرف میزنی پسر...
چقدر خوردنی شدی مبین کوچولوی دو!!ساله...
مامانی !پسرت بزرگ شده ها...دو سالش شده...ماشاالله...لاحول ولا قوه الا بالله...
بوس محکم واسه مبین جووووون!

ممنون براي دعات چشم ميبوسم محكم
ايشالا ب زودي اگه موفق ب ضبط شدم فايلشو ميذارم
مامان آراز
20 شهریور 91 21:08
ای جوووووووون چه باحاله مکالمه پسرخان




ممنون.... خیلی باحاله!
صوفی مامان رادمهر
21 شهریور 91 10:18
عزیز دلم چقدر شیرین زبون شدی تو... مبین مامان و که بغل می کنی سفت بغل کن بذار همه اون عاشقانه های قلب مامان بره تو تن و جونت... با این همه انرژی مادرانه که مامان مهربونت بهت می ده همیشه همیشه شاد شادی


وایییییییییییی صوفی...مرسی....برای این همه مهربونی...واسه همین دوستت دارم...صادقانه میگی..
سوسن(مامان پرنسس باران)
21 شهریور 91 19:54
ای جانمممممممم...من بفدای اون مکالمه های قشنگت که دیگه از حالت مریخی در اومده....


اره...اینو راست گفتی...دقت نکرده بودم...مریخی به زمین امده!
بابایی فدات...
21 شهریور 91 22:13
شکوفه ی زندگی ام...
مهم نیست که چند سالته...!
انشاء الله صد ساله...
مهم اینه که شیعه ی جعفری هستی...
فدای شیعه ای که نمازکودکانه اش تمام هستی رو به تسبیح خدا وامیداره و...
با مهر آل الله بزرگ میشه...
من فدای تو و مامانت...
دعا




زنده باشی بابا...
هزار سال...مهربونیت مستدامممممم
عاشقتم!

صدف
21 شهریور 91 23:10
خدا ، خدا ، ضعف کردم ، به خدا ضعف کردم


خیلی مهربون صدف میدونستی؟؟
الهه مامان گلسا
26 شهریور 91 0:37
ممین دو ساله عاشقتماااا


مرسی خاله مهربون...
شادي
2 مهر 91 13:17
هزار الله و اكبر به تو مبين .

هدي !
از بوسه نگو كه دلم ضعف ميره

بقيه ي احساسات ت رو هم تا اخر خوندم


هههه ای جونمممم به بوسه هاشون