١٢٥
يا صديق....
بهونه ي قشنگم
تو دليلي براي متر كردن دنيا... براي ديدن جاهايي كه خيلي ساده از كنارشون ميگذريم...
يه سوال پرسيدي!
مامان اون ماشين اتش نشانيه؟ پس شلنگش كو؟
بهونه شد و رفتيم.
دو روز در هفته رو به گردش علمي اتش نشاني اختصاص داديم.
اطلاعاتت كامل شد، روز دوم ماموران اتشنشاني مهربون تازه از ماموريت اومده بودن و تو تونستي تمام اجزاي ماشينشون رو همراه يه لبخند ببيني!
شماره شون رو هم ياد گرفتي.
راستي؛ پرسيدي مامان خطر يعني چي😆
خيلي سخت بود خدايي جديدا سوالايي ميكني كه مصداق واقعي نداره براي مثال زدن!
ميگي: مامان من اتشنشانا رو خيلي دوست دارم خيليييي قوين نميترسن خوشبحالشون😍
خدايا به تو ميسپارمش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی