پيك نيك
يا رئوف
يك سه نفره ي عالي...درياچه ي تهران.
بساط عيش و نوشت هم براه بود...سيخ و كباب و هيزم و آتش...
كباب ها را تو به سيخ كشيدي...باد زدي و براي گوجه، سيخِ چوبي درست كردي...آرّه كردي ...فوتبال پدر و پسري ، تجربه ي هيجان انگيز قايق پدالي ، بستني و پشمك و بلال ...
شام هم ماهي تنوري ...
ميبيني مبين
تو حال همه چيز را خوب ميكني....اسمان ، زمين، من ، بابا، كائنات!
تو بخندي و راه بروي و نفس بكشي كافيست... همين كه حرف بزني و شيرين زباني كني و صدايت در گوش زمان بپيچد كافيست...
خدايا هزاران سجده ي شكر...براي مهربانيت.❤️
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی