مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

تکرار...

1393/8/26 1:04
نویسنده : مامان هدي
693 بازدید
اشتراک گذاری

یا رحیم...

گاهی تکرار خوب است...حالِ آدم را خوش می کند...مثلِ تکرارِ یک لبخند.

زنگِ درِ خانه را که میزنند...می پرسی: بابائه؟ جواب که بله باشد...تو دیگر نیستی!

کجایی؟؟ همان جایِ همیشگی..همان جایی که همیشه قایم می شوی....یک جایِ ثابت!

زیرِ میز یا زیرِ رومبلی...

بابایی باید همان دیالوگ هایِ همیشه را تکرار کند...

_پسرم؟ مبین کجاست؟ و بگردد...بگردد...یا بنشیند و تو را کاملا اتفاقی ببیند!

و تو همان لبخند های همیشه را تکرار کنی...

شبمان را همین لبخندها کوک می کند..همین تکرارها...

مبین یواش می گویمت...من هر بار! منتظرم تا ببینم تو همین سناریو را تکرار می کنی یا نه! دلهره دارم شبی بزرگ شده باشی و قایم نشوی...

هنوز قایم موشک بازیمان همان سبکِ کبک را دارد...سرت کافیست تویِ برف باشد....چشمانت نبیند..حل است!:))))

کوچولوی مامان و بابا..عشقی عشق.

خدایا...گفتم شنیدی؟ دعاهایم تکرار است؟ دلم به همین تکرار خوش است..به همین خداییت...توکلت علی الله.

+غیر از بابایی...برای کسانی که دوستشان داری بساطِ قایم شدن را براه می اندازی....

 

پسندها (1)

نظرات (4)

معصـومـﮧ
26 آبان 93 18:01
خدا این تکرار ها رو واسه همه تکرار کنه... این قایم شدنای کبکی خیلی باحاله... علی کوچولویِ کوچولوی کوچولو بود حتی قایم هم نمیشد همونجا که وایساده بود دستاشُ میذاشت رو چشماش برای کبک کوچولوی پرطلایی!
مامان هدي
پاسخ
ان شاالله...انشاالله علی خیلی شیرینه....همونجا معصومه وبت چی شد؟؟؟ چرا همه ی وبلاگ نویسها یه روزی میبندن...میرن..نیمه کاره ول میکنن؟ یعنی این اتفاق برای منم میافته؟؟؟
آنیسا کوچولو
26 آبان 93 21:34
سلام خوبین؟ وای چه بامزه عزیزم. خدا راتون حفظش کنه به تازگی خدا به ما هم یه دختر ناز داده خوشحال میشم که به وبلاگمون سر بزنین و لینکمون کنین [بوسه]
سپیده مامان بهادر
3 آذر 93 17:14
کی بشه من و بهادر بیاییم پیدات کنیم عزیز دلم
مامان هدي
پاسخ
بیاید تهران...دوستون داریم
مامان علی
5 آذر 93 19:17
این تکرارهای خوب چقدر لذت بخشند و چقدر دل آدم رو شاد میکنه حانواده سه نفره همیشه خوشبخت باشید
مامان هدي
پاسخ
دلت اروم سپیده جونم