مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

این محرم...این سه ساله...

1393/8/19 21:17
نویسنده : مامان هدي
450 بازدید
اشتراک گذاری

السلام علیک یا رقیه....

اینکه سه ساله داشته باشی، یعنی برای اشکهایِ گاه و بیگاهت دلیل داری...

همینکه توی مجلسِ اباعبدلله نشسته باشی و سه ساله ات روی پاهایت دراز بکشد و خوب گوش کند کافیست تا دلت هزار پاره شود برایِ پاهایِ سه ساله ی حسین (ع)...

خدا نکند سه ساله بابا بخواهد....روضه ی دل شروع می شود...

مبین عزیزِ دلم، روشنم

این محرم، هم تو بزرگ شده بودی و هم من تلاش کردم برای بزرگ شدن!

تو می دیدی....هر آنچه من نمی دیدم....

تو می شنیدی...هر آنچه من نمی شنیدم....

من دنبالِ تو دویدم این محرم...تا خودم را پیدا کنم...

تا کمی بفهمم!

_مامان قصه ی کربلا رو بگو..... گفتم! گوش کردی...فقط گوش کردی....من اشک ریختم!

_مامان بازم قصه ی علی اصغر رو بگو...چرا بهش آب ندادن؟

_مامان رقیه باباشو ندید؟

_مامان بچه ی امام حسین خیلی نازه....

تصویرِ ظهرِ عاشورایِ استاد فرشچیان را عاشق شده بودی...با دقت نگاه می کردی...هرجا که روضه ای برپا بود می گفتی...

_مامان اینجا بویِ حرم میده! 

بوسه هایت مبین! بوسه هایت بر در و دیوارِ محرم، به یقین به آسمان رسید.

خـــــــــــــدایِ کربلا.....مبین م را حسینی کن....مرا فهمِ حسینی عطا کن...زندگی مان را با نورِ حسین روشن کن...الهی آمین.

+هفت شب قم.

+نذرم را ادا کردم...سالِ چهارم..دسته ی چهل اختران. الحمدلله.

+صبر بر گریه نکردن هم از ان صبرهایی ست که تا قبل از مادر شدن چیزی از آن نمی دانستم.(از وبلاگ مادر بانو)

پسندها (1)

نظرات (5)

مامان حانیه
20 آبان 93 21:23
عزاداری هاتون قبول خدای کربلا مراقب دل و ایمان همه مون باشه
مامان هدي
پاسخ
الهي امين....دعا کنيم براي هم
مامان علی
21 آبان 93 18:51
فدای عزادار کوچولوی علی اصغر و رقیه بشم فدای اون بو سه هات انشاالله خود حسین پشت و پناهت باش نرد کوچک
مامان هدي
پاسخ
خدا عشقاي کوچولوت رو نگهدار باشه.... زير سايه امام حسين انشاالله
معصـومـﮧ
23 آبان 93 15:37
فــــــدای این سه ساله و دل حسینی ـش و سیاهِ تن ـش... زنده باشی گل پسر نذرت قبول...
مامان هدي
پاسخ
زنده باشي معصومه مهربون..... بيادت بودم
بهار
29 آبان 93 13:29
امروز برای چندمین بار این پستتو خوندم و باز مثل اولین روزی که خوندم فقط گریه کردم... فدای مبین و دل پاکش که اونم نگرانه که چرا رقیه باباشو ندیده..چرا به علی اصغر آب ندادن...چرا...چرا خدایا!مبین و مبین ها رو تا همیشه حسینی نگهشون دار.
مامان هدي
پاسخ
کامنت تو هم اشک منو در آورد الهی آمین...الهی آمین...کربلایی باشیم ان شاالله.
سپیده مامان بهادر
3 آذر 93 17:11
فدای دل پاک و قلب حسینیت بشم مبینم برای پسر منم دعا کن
مامان هدي
پاسخ
همششش بیادتون بودیم