آدرس....
یا علیم...
اینقدر مزه میده مامان یه فسقلِ سه سال و چهارماه و خورده ای باشی...هر بار بخوای بری بیرون هی ازت بپرسه با آرجانس (آژانس) می ریم؟
بعد بشینی تو ماشین و آقا کوچولوت گیر بده که چرا سبز و زرد نیست..این آرجانس نیست این تاکسیه!
حالا فرقشون تو چیه نمیدونم....
بعد تازه آدرس هم بده....دقیق و با اعتماد به نفس....
اینقدر مزه داره از همون اول فسقلت هی بلند بگه....به آقای راننده بگو بندازه از کردستان!
یا زود بگه بیستم رو رد نکنه مامان حواسش باشه...
بعد تو هی تو دلت قند آب کنی و کمپوت فروشی راه بندازی و اینا و یهو فسقلت بگه دستِ چپ لطفا ...و آدرسِ درست بده به راننده.
این وسط خدا نکنه بلوک رو اشتباه بگی و جلوی 3 وایسی بجایِ 4 ! و با اعتماد به نفس، ماشینِ مهمونِ مامانت رو هم راهنمایی کنی تو پارکینگ و اون فسقلت با اون صدای نازش هی بلند بگه مامان اشتباه اومدیم...مامان اینجا خونه ی مامانی زهرا نیست....اشتباهه...
بعد ببینی...فسقلت راست میگفته و خجالت زده بشی جلو مهمونا
ولی ته دلت کمپوتا رو دسته دسته بذاری کنار برای صادرات....یه چشم ابرو هم بیای برای اون فسقل که آقا کوچولو میرم خونه میچلونمت بس که خوشمزه ای
آقا فسقل....خیلی دوستت دارم...
عاشق اون کله ی پُر فکر و تازه تم...
خدایا مراقبش باش...آدرس ِ زندگیش رو اشتباه نره...خیلی عزیزه....تو عزیزترش کن....توکلت علی الله.