رمضانِ شیرین
سبحان المبین..
از وقتی تو هستی رمضان هم جوری دیگر است...خوب تر از خوب است...
همینکه روزه هایم را کامل گرفتم و بعد فهمیدم فرشته ام توی دلم جا خوش کرده...همینکه ولعِ روزه گرفتن داشتم و توئه سه ماه و اندی شیره ی جانم را می خواستی...همین که آنقدر به شیره ی جانم؛ جانت بسته بود که سالِ بعدش هم نشد روزه بگیرم....اینکه سال دیگر که آمد روزه هایمان را با هم شروع کردیم، تو روزه ی شیرم را گرفتی و من روزه ی جان...
و امسال...
مبیــــــــن تو که باشی همه چیز بهتر است...
حتی رمضان هایِ مهربان ...
توئه تازه از بهشت آمده که باشی و مثلِ فرشته ها توی خانه مان وقتِ سحر و افطار شیرین زبانی کنی بَزم مان را کامل می کنی....خدا را می آوری پایین....سر سفره مان!
اینکه اصرار داری *سحری بپزم نه مرغ و گوشت و پلو...اینکه اصرار داری سحری که خورشتِ سبزی نیست..سحریه!!! اونو بپز!
اینکه اصرار داری *افطار که صبحانه نیست! صبحانه نون پنیره..افطار بیار!
اینکه می خندی و می دوی دنبالِ منِِ روزه دار که بخور هیچی نمیشه..بخور خدا خوشحال میشه...اینکه میگویی من روزه ام هی بهم نگو غذا بخور ....
اینکه با مناجات هایِ رمضان ادای گریه در می آوری ... قرآن می خوانی به رسم خودت...
اینکه دیشب وقتِ سحر بیدار شدی و باهم بازی کردیم...گفتم وقتِ سحر شده باید سحری بخوریم و گفتی بعدش روزه میشی؟
اینکه هستی همه چیز خوب است...
فرشته ی منی....پاک و صاف و صادق! اینقدر گفتار و رفتارت صداقت دارد که در مقابلت کم می آورم!
راستی امسال دیگر تنها نیستیم....برنامه داریم....دور و برمان شلوغ است...هستند آنهایی که نبودند و چقدر حضورشان را می خواستیم! امسال هستند...سر سفره شان می نشینیم...بیرون میرویم....خدایا شکرت
دوستت دارم بهشتِ زمینی من...احساسِ خوبم....مبینم.
خـــــداجانم حلاوتِ رمضان را به آنها که چشم انتظار هستند بچشان...دلشان را با فرشته ای روشن کن...الهی آمین.
الحمدلله..شکرالله...ماشاالله.