مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

به رقص آ...

1393/1/9 0:30
نویسنده : مامان هدي
345 بازدید
اشتراک گذاری

یاهو...

آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ..

هفتم فروردین نود و سه است...لباس جدید خریده ام...پیراهنی سفید که شکوفه های بهاری را رویش نقاشی کشیده اند...

فرصتی پیداکردم برای پوشیدنش...

وارد اتاق شدی و...

_به چه قشنگ شدی مامان...بیا کفش بهت بدم...

می روی سراغ کفش هایم...یک طوسی پاشنه دارش را انتخاب کردی برایم...

_مامان اینو بپوش تا شیک بشی!

کفش ها را پا کردم...

براندازم کردی...با لبخندی که چالِ گونه ات گرفتارترم کرد...

_مامان بیا بریم آهنگ بذاریم برقصی!

باشه نفسم..بریم باهم برقصیم...

_نه تو برقص من نگات میکنم!

تو روی مبلِ کوچکت نشستی و سیاهی چشمانت را به سپیدی پیراهنم دوختی...و من برایت رقصیدم....تا دلم آرام گرفت...حالم خوش شد...خوش ترین حال دنیا...یعنی می شود شبِ دامادی تو...همینطور برایت برقصم ...برای تو و عشقت...و حالم خوش شود...خوش ترین حال دنیا!

بلند شدی و کمی دوتایی ، با هم...و مهربان بابایی رو دعوت کردی...سه تایی...

وجودم فدای تویی که وجودت رقصِ زندگی ماست...ممنون از بودنت مبین...از این کامل بودنت برای من...از این همه احساس...از این همه عشق..لاحول و لا قوه الا بالله...

ممنون از رحمن بودنت خدای مبین...شکرالله.ماشاالله.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

بهار
9 فروردین 93 14:29
خو منم الان دلم پیراهن سفید با گل و شکوفه بهاری خوااااااااااااااااااااست..چکار کنم؟؟اونم پرچین و کوتاه!!!. . . .با یه میز عصرونه خوشمزززززززززززززززززززززه!
مامان هدي
پاسخ
اخه مال من بلنده....اگه ميرقصي برات بخرم عصرونه هم ب روي چشممممم شيريني يزدي و چاي
مامان بهادر
9 فروردین 93 18:30
چه روز خوبی هدی منم خوشم اومد ندیده میتونم تجسم کنم که مثل فرشته ها شدی یک لحظه منم به فکر دامادی پسرمو عشقش افتادم اشک تو چشمام جمع شد یعنی میشه من اون روز رو ببینم انشالله همیشه جمع گرم خانوادگیتون شاد شاد باشه
مامان هدي
پاسخ
سپيده يعني چي ميشه! ب فکر لباس باش که چشم بهم بذاريم اين پسرکوچولوها مرد شدن و عاشق ميشن....جوووون داماديشون...بهادر با اون لبخندش دل دختر مودمو ميدزده که
masi
10 فروردین 93 15:58
مبییییین خیلی جیگری ... واقعا لاحول ولا قوه الا بالله...چشم نخوری کوچولوی شیرین و بامزه ایشالا همیشه زندگی سه تاییتون پرازشادی وخوشحالی باشه تا روی غم وناراحتیو کم کنیدو اززندگیتون بره بیرون وهیچوقتم پیداش نشه... همیشه خوشبخت باشی خاله هدی
مامان هدي
پاسخ
ممنون معصومه جونم عزيزم ميدوني چقدر دوست دارم..ممنون از دعاهاي قشنگت...ايشالا تو هم ب همه ي ارزوهات برسي ک ميدونم ميرسي
سارا
11 فروردین 93 17:09
چه دوست داشتنی ...پسرمون از الان کفش برای مامانش انتخاب میکنه .... همیشه همیشه شاد و خوشبخت باشید کنار هم
مامان هدي
پاسخ
اره فسقليممنون عزيزم همينطور شما و اواي ناز ايراني
معصـومـﮧ
15 فروردین 93 1:21
یه چیزی بگم؟ خوب شد من تو جمع تون نبودم وگرنه هرچی حال خوش بود پَــــــــــــر چون من هرکی برقصه خنده م می گیره خودمم که به هیچ وجه نمی رقصم
مامان هدي
پاسخ
بي ذوقيه دو بار بياي خونمون ديگه تماااام
مونایی
17 فروردین 93 23:48
ای جوووووووووون. چه پسر مامان کُششششششی، خوب می دونه چ کنه هاااا.
مامان هدي
پاسخ
آره واقعا مامان کش....
صوفی مامان رادمهر
18 فروردین 93 16:11
ای جوووووووونم پسرک اردیبهشتی سراپا احساس عشق و محبت حقا که یه اردیبهشتی تمام عیاری پسر... خوش به حالت که مامان به این خوشجلی داری با پیرهت گل گلی...
مامان هدي
پاسخ
قرررربانتتتتت...سراپا احساس و عشق ..دقیقا.. و این ابراز...آرزوی من بود... شما خودتون خوشجلید
مامان امیرحسین
24 اردیبهشت 93 20:38
عزیزم سلام ببخشید که زودتر نیومدم و تولد بهاری ترین شکوفه رو به وقتش تبریک نگفتم عزیزم تولدت مبارکخوشحال میشم قابل بدونی و رمز رو بهم بدی
مامان هدي
پاسخ
قربانت..مرسی بابت تبریک...