مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

عکاس باشی...

1392/12/15 10:57
نویسنده : مامان هدي
407 بازدید
اشتراک گذاری

یا ناظر...

پسرک دوربین را چنان در دست میگیری گویی حرفه ای ترین عکاس زمانه ای...

نگاهت...زاویه ی دیدت...برایم جالب است...

یک سال و نیم بیشتر است که دوربین در اختیارت توست...

گاه خود طلب می کنی..گاه فرصت را غنیمت می شماری...هرچه هست عکسهایت ...نوع نگاهت برایمان جالب است...

این دیدِ هنری کودکانه ات.

این عکسها بهترین ها از آرشیوِ عکسهای شش ماهه ی اخیرت است....باقی تکرار است...از زاویه های مختلف...و عکسهایی که سوژه هایش من و بابایی هستیم...با لبخند هایی که فقط به روی تو می زنیم و ثبتشان کردی...

خانه ی عشقمان است ...

گفتی مامان بده دوربین ُ میخوام از پلند صورتی عتس بدیرم!

و پلنگ صورتی که تو هوادارش هستی...

از قلبت عکس گرفتی جانکم؟

ماهِ دوست داشتنیِ ماهِ من.

لذت بردم....

پُـــر از کودکی...

عجب زاویه ای....

دلت امد عکس رو از چشمات محروم کنی...فدات

دوسش داری...

و نگاهِ برادرانه و پر از محبتِ این هشت ساله ی جان، به تو...

دایی شهاب اسطوره ی تو.

زیر پتو..وقت بازی...

شهاب این لبخند را به هر کسی هدیه نمی دهد...این لبخندِ واقعی را.

خانه ی پلاک 13...

و اتاقی که خودت نارنجی نامگذاری اش کردی...

چشــــــمات...

هنوز این پاها بوی بهشت میدهد پاکِ من.

کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود...

یلدای تو...

این محبت بین تو و اُتو...

خاله ندا گفت: عجب عکسی!

_مامان گوشت ُ بیار ببین صدای چی میده؟

_چی؟

_صدای دریاس...

خاله ندا باز شگفت زده شد!

و منی که عاشقِ این عکسم!

ارتفاعِ تو از زمین...زاویه دوربین...دکمه های لباست...پاهای بهشتیت....و دلِ من.

باز هم خاله ندا عشق کرد...

این دو عکس را گذاشتم برای وقتی که دل تنگ شدم... که تو مرد شدی...قاب بگیرم بگذارم کنار دلم ...ان شاالله.

همین چند شبِ پیش...

انقدر این تقلیدت رو دوست دارم...

و حلقه ای که آرزوی زدنش رو داری...

تصحیح شد!

هنرنمایی ...

اینقدر بزرگ شدی که عکس انتخابی توی مجله ها را برش میزنی...

و نمایشگاه آثار قیچی زده راه می اندازی...

و تویی که تمام منی...از هر زاویه!

خــــدا جانم...هروقت عکسی ، فیلمی از ما گرفتی قبل از ثبت لطفا ویرایشش کن...اگر نیاز به ادیت داشت ...اگر نیاز به ریسایز داشت...اگر کات میخواست..خودت انجامش بده...خودمانی تر بگویم...اگر دیدی خوب نیست دلیتش کن...

شکرالله .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

بهار
15 اسفند 92 14:40
الآن من چی بگم اونوخخخخخخخخ؟؟؟ خو...واقعا نمیدونم چه نظری بدم!!! فقط میگم لاحول و لا قوه الابالله. خوب شد؟؟بوووووس محکم واسه عکاس باشی و مامانش!
مامان هدي
پاسخ
بله که خوب شد... ممنون بهار باصفای کلبه ی ما.
مامان بهادر
15 اسفند 92 17:13
فدای مبین عکاسم بشم هزار ماشالله در همه زمینه ها حرف اول رو میزنی واقعا این فرشته ها هنوز بوی بهشت رو میدهن
مامان هدي
پاسخ
سپیده خیلی مهربونی... اره بوی خودِ بهشت...بس که پاکن....
معصـومـﮧ
15 اسفند 92 17:32
واااااااای واااااااااااااای وااااااااااااااااای بعضیاش آدمُ انگشت به دهن می کنه...مثل صدف ، مثل چشماش ، مثل پاهای بهشتیش و عکس آخر اینا رو خیلی دوست داشتم یه ماااااااااااچ کلفت بذار رو چال گونه ش
مامان هدي
پاسخ
ماچ کلفتتا حالا نشنیده بودم...حالا نازکش چطوریه
الهه مامان گلسا
16 اسفند 92 22:07
احسنت عالییییییییییییییییی مبین جونم خاله کیف کرد از عکسات هزار ماشاا... داری
مامان هدي
پاسخ
خاله الهه تایید کرد یعنی اوکی دیگه...
معصـومـﮧ
18 اسفند 92 21:55
ماچ نازک مال اون آدمای باکلاسه که هوای اطراف لُپ رو می بوسن! ماچ کلفت هم مال ما بچه خاکی ها...!!! همچین آبداررررررررررر و همراه با گاز حالا مادر و پسر بیاین جلو یه ماچ کلفت بهتون بدم... آخ! چه چسبیــــــــد
مامان هدي
پاسخ
هوای اطراف بوستون رسید...ممنون بچه خاکی اون گاز کوچولو رو هستم خیلی مزه میده
خاله ندا
19 اسفند 92 23:40
جانکم امیدم... از اولم به مامانت گفته بودم روحیه ات هنریه از همون وقتا که باهم اهنگ میساختیم و میزدیم بعدم شروع عکاسیت... خاله ی عکاس داشتن همینه دیگه به خاله ات رفتی قربونت برررررم
مامان هدي
پاسخ
تازه بازیگریشم خوبهژستاشم خوبه... بعله خاله عکاس...بچه ام از ثانیه اول مدلتون بوده خوب!
سعیده
20 اسفند 92 11:29
یه قول بابای مهدیار "عکاس باشی جووووووووووون قدتو قربونننننننننننننننن" فقط همین
سمیرا مامان آنیتا
20 اسفند 92 21:56
عزیزم عالی بود مبین حیثیت من رفت با این عکسام تو این سن