مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

هزاره ی عشــــق...

1392/11/15 4:29
نویسنده : مامان هدي
628 بازدید
اشتراک گذاری

سبحان المبین...

بندِ دلم...

امروز ، هزاره ی عشقم را با تو

جشن می گیرم

و برای بودنت

می میرم.*

هزار روز و شب تو را زندگی کردیم...و خدایت را به این هزار یس که خواندم قسم دادم...سلامت و عافیت و عاقبت بخیری را برایت بخواهد.

نیک باد.

شکر بی نظیر پروردگارم...شکر....

هزار روزگیت....

با هم چیز کیک درست کردیم..ناخونک زدی...ده بار چک کردی ببینم جِله ی قشتگ سفت شده!

با هم تاج درست کردیم...باهم برای تو و شهابِ زندگی...گفتی : مامان من شاهزاده ام...تاج دارم...

تاج شهاب را روی سرم گذاشتی..گفتی سلام شاهزاده ی من!

گفتمت : مبین بیا بریم اماده بشیم..خوشگل کنیم الان آقاجون اینا میان...

گفتی : باشه...آرایش کنیم؟ مداد سیاه بزنم؟ مثلِ تو ناز بشم؟

گفتم: نه تو خودت خوشگلی نمیخواد بیا فقط موهاتو شونه بزن...

گفتی: پس بذار جِل بزنم! عطر بزنم.

گفتم : امروز هزار روزه شدی...

گفتی : چه بامزه!

گفتم : عشقمی...عاشقتم...دوستت دارم

گفتی: عاشقتم یعنی چی؟

گفتم: یعنی خیلی دوستت دارم

گفتی : نگو عاشقتم..بگو  خیلی دوستت دارم باشه؟

بابایی که دست پر اومد خونه گفتی: مامان بیا...بابا موز خریده..نُشابه ی بزرگ خریده...به به...

با دایی شهاب و تاج هاتون دنبال هم دویدید...دستگیر کردید همو...قایم شدید...پریدید...کیف کردید...صدای بچگیتون خونه رو پر کرده بود...

آقا جون رو می دیدم که با نگاهش شما دوتا پسر رو دنبال می کرد...می دیدم لذت رو توی نگاهش...

مامانی زهرا برات پیراهن مردونه ی راه راه هدیه اورد...مثل همیشه سلیقه اش قابل تحسین...پوشیدی ، دوسش داشتی و دلِ هممون رو آب کردی...

مخصوصا دلِ خاله ندا رو که گفت...وای یه لحظه بزرگیش رو تصور کردم...دلم ضعف کرد.

لحظه ی خداحافظی گفتی: نرید دیگه..مامانی زهرا بمونید اینجا..دایی شهاب نره..دوسش دارم...آقا جون بمونه.....

اینقدر تو پله ها بای بای کردی و خاله کوثر رو یه پاگرد بدرقه کردی ، که شنیدم گفت : وای برو الان برات غش میکنم...

ماشاالله

می بینی...پسرکِ هزار روزه ی من...عشق می کاری...

الحمدلله..ماشاالله..شکرالله

 

*عباس معروفی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

معصـومـﮧ
15 بهمن 92 22:44
هزار روزگیت مبارک شاهزاده مبین + چه دایی کوشولویی داره مبین! چن سالشه؟
مامان هدي
پاسخ
مرسی ته تغاری جون... اره خیلی کوشولوه....بیشتر داداششه...8 سالشه
خاله ندا
16 بهمن 92 1:13
شاه پسری تاج سری 1000 و صدساله شی
مامان هدي
پاسخ
خاله عاشقشه...
سعیده
16 بهمن 92 9:18
مبارکه عزیزم.........انشاالله مامانت دامادیت رو جشن بگیره........همیشه خبر شادی باشه و سلامتی انشاالله ممنون هدی جون به وبلاگ مهدیار سر زدی در مورد بافتنی ها هم خاله سپیده زحمت همه رو کشیده و امسال ما رو شرمنده کرده
مامان هدي
پاسخ
ان شاالله.... خوشبحال مهدیار و خاله ی هنرمندش...زنده باشه و هرسال هنرای خاله رو تنش کنه..به عافیت.
یه دوست قدیمی
16 بهمن 92 11:40
مبینم از خدای صاحب کتاب یس میخوام پدر و مادرت هزار سالگیت رو در عین صحت و سلامت جان و روحت جشن بگیرن منم امروز یه قرارداد با صاحب یس بستم دعا کن به حق همین سوره زیباش جوابمو بده فقط دعا کن دعا کن دعا کن
مامان هدي
پاسخ
چه قراردادی...چه عهدی... دلم لرزید... ان شاالله دست پر برگردی...به حق یس ...
صدف
17 بهمن 92 0:21
هزار روزگیت مبارک شازده کوچولو . هزار یاسین همواره محافظت مو طلایی . هزارتا بوس هم از طرف خاله روانۀ لپات تا هرچه زودتر ببینمت و بخـــــــــــــــورمت
مامان هدي
پاسخ
اووووه هزارتا یوست رسید خاله... ما هم مشتاق دیدنتون هستیم
نسرين...مامان برديا
19 بهمن 92 3:07
مبارکه... مبارکه.... خييييلي مبارکه... نوش جونت چيز کيکتون....
مامان هدي
پاسخ
ممنون..ممنون..خیلیییییی ممنون چیز کیکی بوداااااا
نسرين... مامان برديا.
19 بهمن 92 3:30
به حساب من... يازده اسفند هزار روزگي بردياست... زنده باشم ... قراره بواش جشن بگيرم
مامان هدي
پاسخ
ان شاالله سایه ات مستدام... منتظر هزار روزگی خوشمزه و بانمک خودم هستم
سمیرا مامان آنیتا
19 بهمن 92 9:14
مبارکت باشه پسر قشنگ .. همیشه شاد باشی و سلامت
مامان بهادر
19 بهمن 92 16:06
مبارکت باشد شیر مرد من دایی و خواهر زاده زیبا رویی واقعا عشق می کاری...
مامان هدي
پاسخ
شیر مرد ممنون سپیده عزیزم
نسیم(مامان پرنسس باران)
19 بهمن 92 18:00
هزار روزگیت مبارک جیگر جون خاله ... قربونت برم که همیشه عشق می کاری ... پاینده باشی مبین جان ... یه ماچ ویژه هم برای دایی خوشگل و کوشمولو
مامان هدي
پاسخ
یه تشکر ویژه از مامان پرنسس جیگر...دلم برای بغل کردنش تنگیده!
فائزه مامان مهدیار
21 بهمن 92 2:01
یه سلام گرم تقدیم هدی جون و مبین ناز هزار روزه مبارک باشه عزیزم هزار سالگیت انشالله هدی جون مبین گلی و دایی شهاب رو ببوس محکم م م
مامان هدي
پاسخ
به به فائزه ی عزیز... نبینم بری باز 4 ماه دیگه بیای... ببوس اون پسر بامزه ات رو..
مونایی
23 بهمن 92 1:53
مبارک باشه مبین جونم... هزاره عشق تو و مامان و بابا.
مامان هدي
پاسخ
ممنون مونایی عزیزم
ندا مامی ویانا
24 بهمن 92 1:05
هزار و هشت روزگیت مبارک
مامان هدي
پاسخ
چه دقیق...ممنون
الهه مامان گلسا
27 بهمن 92 12:51
وای من چه دیر رسیدم 1000 روزگیت مبارک شیرین عسل بوس به روی نفس و داییش
مامان هدي
پاسخ
عزیزی.. ممنون
سپید مامان علی و تبسم
28 بهمن 92 10:12
هزار روزگیت مبارک عزیز دلمممممم قربون اون شادیهای کودکانه ات منم خیلی دوستت دارم خوشگلم
مامان هدي
پاسخ
مرسی
مامان امیرحسین
6 آذر 93 18:41
هدی جون دلم میخواد این روز رو برا ی امیرحسین جشن بگیرم ولی نمیتونم دقیق حساب کنم شما کی و توی چه سنی این کار رو کردی
مامان هدي
پاسخ
واقعا یادم نیست..بهت میگم ولی...